صد کادو: «ما در جامعه ای زندگی می نماییم که جوانان با بحران کار مواجهند، خصوصا برای نسلی که با شایستگی از دوره ی دانشگاه و سربازی گذشته اند و حال که وقت کار کردن آنهاست، کاری برای آنها حتی در سطوح پایین وجود ندارد. در مقابل، جوانانی هستند که هنوز تحصیلات دانشگاهی و سربازی آنها تمام نشده است، رزومه پر و پیمانی دارند و مدعی مدیریت در رده های بالا هستند.»
به گزارش صد کادو به نقل از ایسنا، محمد امین نوروزی – کارشناس فرهنگ و رسانه – با اشاره به این واقعیت ملموس جامعه، در یادداشتی، ضمن مذموم شمردن آنچه جوان گرایی آسانسوری نام نهاده، یعنی حرکت غیر اصولی و سریع تعدادی از جوانان بدون کسب تجربه لازم به سمت پست های بالای مدیریتی و از بین رفتن فرصت برای جوانانی تحصیلکرده ای که با امید در راه موفقیت و رشد گام بر می دارند، نتایج این مساله را در جامعه، برشمرده است.
نوروزی در این یادداشت آورده است: «در علم مدیریت معمولا سه دوره کاری برای مسیر رشد یک کارمند تعیین می کنند؛ دهه اول کار در سطوح پایین، دهه دوم کار در سطوح میانی و دهه سوم در سطوح بالا.
معمولا هم رده های بالای عالی مدیریتی و سازمانی در دهه پایانی اتفاق می افتد؛ به جهت اینکه مدیر درسطح بالایی از تجربه و آگاهی برای پیش برد امور باشد، چونکه تصمیمات او هزینه های بالای مادی و معنوی را به همراه دارد.
اگر جوان گرایی به این معنا باشد، جوانی که هنوز کار در سطوح پایین کارشناسی و امثالهم کار نکرده، بوسیله رابطه و رشد آسانسور وارد رده مدیریت میانی و بالا شود، اساسا چنین جوان گرایی مذموم و شکست خورده خواهد بود اما اگر جوان گرایی با رشد صحیح در فرآیندی سالم و بدور از رابطه و رانت در یک رشد پلکانی قرار بگیرد و وقتی در جایگاهی نشست، اهالی آن کار نگویند این فرد کجا بوده و یکباره از کجا آمده است و… طبعا اتفاقی سالم رخ داده است.
ما در جامعه ای زندگی می نماییم که جوانان با بحران کار مواجهند، خصوصا برای نسلی که با شایستگی از دوره دانشگاه و سربازی گذشته اند و حال که وقت کار کردن آنهاست، کاری برای آنها حتی در سطوح پایین وجود ندارد که امید به یک رشد مبتنی برشایسته سالاری داشته باشند.، در مقابل، جوانانی هستند که هنوز تحصیلات دانشگاهی و سربازی آنها تمام نشده است، رزومه پر و پیمانی دارند و مدعی مدیریت در رده های بالا هستند.
در چنین شرایطی است که نخبگان به هر دری می زنند و ره به جایی نمی برند. فرآیندهای ناسالم داخلی ویزای آنها را برای مهاجرت مهر می کند. جوانان شایسته مقابل چشمانشان جوانان رانتی هستند که بوسیله رابطه های خود هنوز دهه اول کاری خودرا طی نکرده، در مسندهای امور هستند. چنین اتفاقاتی موجب گسست بیشتر جامعه ایرانی و ناامید و سرخورده شدن جوانان خواهد شد.
جوان گرایی آسانسوری اساسا آینده مملکت را گرفتار بحران خواهدنمود. چونکه اولا چنین افرادی که در مدیریت های میانی وبالا قرار گرفتند توانایی صحیح اداره امور را ندارند و از سویی موجب تشدید بحران روحی و روانی و ایجاد نفرت برای اکثریت جوانانی خواهند شد که دست شان از حداقل شرایط عادلانه به دور است.»
این مدیر تلویزیونی در ادامه درباره چرخش و پاسکاری ناسالم قدرت میان مدیران نوشته است: «از طرف دیگر، همانطور که برخی مدیران دهه های گذشته همیشه در مسند امور بودند و مدیریت ها را بین همدیگر تقسیم و پاسکاری می کردند و چرخش قدرت سالم اتفاق نمی افتاد. مصادیق آنرا در بخش های مختلف مدیریت کشور می توان دید، از وزیرانی که از دهه هفتاد بودند و تا اواخر دهه نود هم هنوز وزیر و مدیر هستند. همانطور که تعدادی از این مدیرها و جریان، باندبازی می کنند و به قولی مشهور اتوبوسی تیم مدیران جابه جا می شوند و جایگاه ها را بین تیم خود تقسیم می کنند.
در بعضی از این جوانان یک دفعه مدیر شده هم با این رزومه های کم مایه چنین مؤلفه هایی قابل مشاهده می باشد. یعنی آن چیزی که اصل است، تیم و باند است. مبنا شایسته سالاری و چرخش صحیح قدرت نیست. یعنی می توان برخی جریانات جوان را دید، فارق از اینکه دفعتا مدیر شدند و در رده های پایین تر کاری خود تجربه ندارند، حال فقط با افراد تیم خود بازی می کنند و این اتوبوس ها حتی در تخصص های مختلف بدون ترس وارد می شوند که حداقل ۱۰سال در آن زمینه باید کار کرده باشند. از صنعت به فرهنگ می روند یا مسیر سیاست راه بدهد، وارد سیاست می شوند، یا اقتصاد یا الخ.
یکی دیگر از جوان گرایی های بسیار بد این است که ازجوانی فقط سن را دارا هستند. ممکنست مدیری در دهه آخر کاری خود باشد اما ذهن او جوان و سرشار از ایده و طرح های جدید و بالنده باشد، اما مدیر جوان مدعی فکر و طرح جدیدی ندارد و فقط ادعا و شور به دست آوردن جایگاه دارد. یکی دیگر از مقایسه ها و مغالطه های اشتباه، مقایسه جوان گرایی نظام تازه شکل گرفته اول انقلاب با وضعیت فعلی است که ۴۳سال از عمر آن گذشته است. یا مقایسه با شهدای فرمانده خالص و خداجو و به دور از قدرت و ثروت. این مقایسه های اشتباه، اندکی تامل برای رسیدن به جواب می خواهد اما جواب کوتاه اینکه بسیاری از مدیرانی که الان جامعه مقابل آنان برآشفته است، گاهی همان جوانان در مسند قدرت نشسته اول انقلاب هستند.
اینگونه مدیران جوان به نظرم مثل مدیران فعلی خواهند شد که دهه ها مسند مدیریت امور کشور را در دست داشتند و حال یواش یواش وقتی کنار می روند که جوان نسبی و سببی متصل به آنها مسؤولیت را تحویل بگیرند. حال این جوانان پس از یک دوره ده ساله تازه در بین سالی هستند و قرار نیست بازنشسته بشوند و کنار بروند، باردیگر بیست سی سالی مدیریت کشور دست گروه هایی خواهد ماند. خشت اول چون نهد معمار کج — تا ثریا می رود دیوار کج!»
در آخر یادداشت امین نورورزی آمده است: نگارنده به رغم نگرانی که برای روند جوان گرایی عجولانه و آسانسوری که مشاهده می کند، امیدوار است مبتنی بر شایسته سالاری و رشد پلکانی، افراد توانمندی در سیستم و بدنه حاکمیت با صبوری و به دور از هیجانات رشد کنند که مدیران موفق آینده ایران عزیز اسلامیان باشند. والعاقبه للمتقین.
categories & tags
In جشن, جشنواره, کادو, هدیه
By سازمان, سیستم, صنعت, فرهنگ