به گزارش صد کادو، دلاوری پاریزی در نشست کنش هنری و واکنش اجتماعی اظهار داشت: هنگامی که بخواهیم از راه هنر تغییری را در جامعه ایجاد نماییم موفق تر عمل می نماییم چونکه مخاطب خودرا در آن سهیم می داند.
به گزارش صد کادو به نقل از مهر، هفتمین نشست از سلسله نشست های «واکاوی وقایع اخیر» با موضوع «کنش هنری و واکنش اجتماعی» با حضور محمدعلی روزبهانی، فاطمه دلاوری پاریزی، مرتضی صدیقی فر و محمدرضا وحیدزاده توسط پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی دوشنبه ۹ آبان ماه در زمینه هنری اجرا شد.
فاطمه دلاوری پاریزی به عنوان اولین سخنران این جلسه ارائه خودرا با پرداخت به زیبایی شناسی برمبنای فلسفه شیلر شروع کرد و اضافه کرد: شیلر در کتاب تربیت زیباشناختی انسان می گوید «تنها در قلمرو مجاز زیباشناختی آرمان برابری و آزادی محقق می شود».
وی در ادامه با اعلان اینکه شیلر لذت زیباشناختی را گذار و بی خشونتی را ممکن می کند، اظهار داشت: هنگامی که بخواهیم از راه هنر تغییری را در جامعه ایجاد نماییم موفق تر عمل می نماییم چونکه مخاطب خودرا در آن سهیم می داند. اما هنگامی که فرمایشی و دستوری می خواهیم تغییر و یا فرهنگ سازی نماییم با مخالفت عمومی روبرو می شویم.
وی با اشاره به کارهای فرهنگی و هنری برخی سازمان های مربوطه دراین زمینه اظهار داشت: در مورد هنر هم باید بگویم تا آن زمان که خودجوش و مردمی باشد خوب عمل می کند اما وقتی مورد توجه گروه خاصی همچون حاکمیت قرار می گیرد و حمایت می شود با جبهه گیری عمومی مواجه می شود که به این نوع پروپاگاندا می توان گفت.
دلاوری پاریزی اضافه کرد: به عنوان مثال اثر «سلام فرمانده» در ابتدا با اقبال عمومی مواجه می شود اما در ادامه با در انحصار قرار گرفتن از طرف حاکمیت به صورتی به بیانیه تبدیل شد و تحمیل آنچه مورد نظر رسانه ملی است را به مردم ارائه نمود.
هنر دولتی بُرندگی ذات هنر را ندارد
محمدعلی روزبهانی هم در این جلسه و در ارائه خود هنر دولتی را هنری عنوان نمود که بُرندگی ذات هنر را ندارد و مدام درحال متعادل سازی است و اظهار داشت: کُنش هنر دولتی فقط اعلام موضع است بنا بر این هم رویدادی را رقم نمی زند.
وی در ادامه هنر شهری را فرصت تنفسی باردیگر را به جامعه عنوان نمود و اظهار داشت: هنر شهری تلاش می کند تا آلودگی ها را بپوشاند و نشاط را به جامعه تزریق کند. این هنر عموم را به گفتگو دعوت می کند.
روزبهانی اضافه کرد: یکی دیگر از هنرهای موجود ما هنر اعتراض است که دو دسته چپ گرا و راست گرا در روزگار معاصر است. هنر چپ گرا بخاطر قوت هنر مقاومت در ایران خیلی رشد نکرده است و بیشتر در آثار ادبی شاهدش بودیم و کمتر در هنرهای تجسمی یا سینما دیده شد. قدرت گفتمانی یا وحدت بخش و جریان ساز این هنر در صورتیکه در جهان هنری کنش گر و قوی است اما در ایران آنرا از دست داده است.
وی افزود: هنر راست گرا یکی دیگر از هنرهای موجود در ایران است. منطق و کنش این هنر با بسیاری از رویدادهای دیگر که در راستای جریان اصلی حکمرانی جهانی رقم می خورد همسو است. هنر اعتراض راست گرا کاملاً رمانتیک است و سوار بر احساسات و غریزه هنری عاطفی است. این هنر با یک سیمای بورژوایی از زن گره خورده است که در ایام اخیر این هنر بصورت دوپینگی کمک کرد به این هنر سیمای مرحومه ای بود که در اتفاقی از دنیا رفت.
مرتضی صدیقی فر هم در این جلسه اظهار داشت: سوالی که این روزها در دانشگاه ها مطرح می شود ذیل هنر اعتراض شکل می گیرد و تحت عنوان هنر اعتراض آثاری خلق می شوند.
وی در ادامه با پرداخت به هنر محیطی در زمینه هنرهای تجسمی اظهار داشت: قبل از هر مطلبی ما با هنر معاصر روبرو می باشیم. هنر معاصر در حالا بودگی است و انسان معاصر برمبنای فلسفه نیچه در کتاب «تأملات نابهنگام» انسانی است که با جامعه خود اختلاف فاز دارد و از فضای زیسته خود فاصله می گیرد و به آن نگاه می کند تا تیرگی های جامعه خودرا بیابد. بدین سبب انسان معاصر از فضای جامعه مقداری فاصله گرفته تا اتفاقات پیرامون خودرا بررسی کند و در نهایت رسالت خودرا انجام دهد.
صدیقی فر با اعلان اینکه فرد معاصر با نظاره و بررسی رویدادهای پیرامون خود به خلق اثر هنری می پردازد، اظهار داشت: برخی آثار با سرعتی بسیار زیادی از لحظه شکل گیری یک رویداد خلق و منتشر می شود که باتوجه به تعریف هنر معاصر به جهت اینکه آنرا زیر مجموعه آثار این هنر در نظر بگیریم جای سوال و ابهام دارد. چنین آثاری دارای خاصیت هایی زیبایی شناسی است که قابلیت تحلیل دارند که می توان در زمینه ذوق ورزی قرارش دهیم اما کنش معاصر یک هنرمند نیست.
صدیقی فر افزود: در محدوده هنر محیطی و هنر اعتراضی می توان به حوض هایی که در چهل روز گذشته به رنگ خون درآمدند اشاره نمود که می توان آنرا دراین زمینه مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
هنر معاصر بدون کانت ناممکن است
محمدرضا وحیدزاده هم در این جلسه اظهار داشت: نمی توانیم در مورد هنر معاصر حرف بزنیم و تقسیم بندی کانت را نادیده بگیریم. از با اهمیت ترین نظریه های آنها هنر برای هنر است که نمونه های آن به گفتمان مسلط تبدیل شد. این گفتمان مسلط در فضای ژورنالیسم پیاده نظام های مهمی داشتند که رقبای خودرا با ترفندهایی کنار زدند.
وی در ادامه با اعلان اینکه جریان نظام سرمایه داری حامی نگاه کانتی و هنر معاصر است، اظهار داشت: در تمام بزنگاه های مهم تاریخ جریان نظام سرمایه داری کاملاً در موقعیتی دیگر و شاهد شکل گیری هنر کنش گر و هنر اجتماعی از طرف آن هستیم.
وحیدزاده اضافه کرد: هنر کنش گر و فعالی که صادقانه در صحنه حضور دارد را به هنر محافظه کارانه ای که بخاطر حفظ و کسب اعتبار از میدان بیرون نگه می دارد ترجیح می دهم. هنر را فقط در معنای تعهد اجتماعی خودش تقلیل نمی دهم همین طور هنر را خودبسنده یا هنر متعهد به فرم نمی دانم بلکه هنر را آئینه و تجلی روح انسان هنرمند و متعهد می دانم. اگر هنرمندی متعهد باشد نمی تواند هنرش بی نسبت با وجود او باشد در نتیجه هنر او رنگ و بویی از تعهد او دارد. اگر بخواهم یک خاصیت تکرار شونده برای آثار خلق شده این روزها ذکر کنم این است که یک نوع روح کائوسی (خائوسی) در مقابل روح کاسموسی وجود دارد. این روح برآشوبنده و عصیانگر و درحال از هم پاشیدن در این آثار وجود دارد که در لحظه بسیار هیجان انگیز است اما حکایت از جهان فکری پشت خود دارد که بی آتیه و بی فرداست.
وی در آخر اظهار داشت: مخاطب این آثار در وضعیت مبهم و غیرقابل اعتماد بودن فردایی این آثار قرار می گیرد و گرفتار موقعیتی دوگانه و دوراهی می شود که باید مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
categories & tags
In جشن, جشنواره, کادو, هدیه
By زیبایی, سازمان, فرهنگ, كتاب