به گزارش صد کادو، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در نشست گشت ارشاد؛ راه حل ها و چالش ها به میزبانی خبرگزاری مهر اظهار داشت: گشت ارشاد ونیروی انتظامی مظلوم به حداقل ها بسنده کرده اماهمه دارند تخطئه اش می کنند.
به گزارش صد کادو به نقل از مهر، نشست «گشت ارشاد؛ راه حل ها و چالش ها» با حضور سیدحسین شهرستانی، مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و مهدی جمشیدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اجرای محمدحسین بدری به میزبانی خبرگزاری مهر اجرا شد.
جمشیدی در ابتدای نشست اظهار داشت: من اتفاقی را که افتاده در سه سطح تحلیل می کنم؛ اول سطح امنیتی که باید به مسئله اغتشاش گران و برهم زنندگان امنیت پرداخت. دوم سطح تحلیل طبقات اجتماعی که طبقه ای در ایران به وجود آمده که سبک زندگی، انتخاب های سیاسی متفاوتی دارد و به مرور در ساختار اجتماعی ایران جا افتاده است. سطح سوم هم مسئله روایت است که بنظر می رسد ما بیشتر در جعلیات سهیم شده باشیم تا در واقعیت و اهمیت بحث روایت هم از همین جهت است.
شهرستانی در ادامه ضمن تأیید صورت بندی جمشیدی اظهار داشت: عناصر اصلی تجددخواهی فقط در قشر غرب زده نیست بلکه همه ما در مناسبات جهان مدرن زیست می نماییم. قسمتی از همه ما تجددخواه و بخشی دین مدار است و آن هایی هم که تجددطلب هستند، حدی از علایق دینی را دارند. به همین علت است که باید فرصت های گفت و گو را مغتنم بدانیم.
او افزود: تجددخواهی اساساً محصول عواملی چون گسترش شهرنشینی و توسعه دانشگاه ها و نظایر آن هاست که جمهوری اسلامی مسبب همه شان بوده و حتی از برخی مثل افزایش دانشجویان به عنوان افتخارات هم یاد می کند. این حالت دوگانه و میانه، انتخاب انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. ما پذیرفتیم که با جهان مدرن تعامل نماییم و انتخاب ما با طالبان و کره شمالی فرق دارد. ما نهادهای مدرنیته را پذیرفتیم و آن هم لوازمی دارد مثل اینکه پذیرفته ایم باید با رأی اکثریت و توافق عمومی کار را جلو ببریم.
شهرستانی اضافه کرد: اما ساختار جمهوری اسلامی امروز تا حدود زیادی این نقطه توافق را گم کرده و درون خودش، گرفتار جمود شده است. این هم خاصیت انقلاب هاست و در بقیه انقلاب ها هم پیش آمده که هسته اجتماعی به مرور تغییر می کند اما نهادهای برآمده از انقلاب به خاطر جمود، ثابت می مانند.
جمشیدی سپس با اشاره به اینکه باید به سرچشمه های افق تاریخی خودمان بازگردیم، اظهار داشت: به لحاظ نظری ما این دوگانه را پذیرفتیم اما دنبال این بودیم که از این تجدد خارج شویم و این اتفاق را ممکن می انگاشتیم. اما در عمل، حالت بینابینی داریم و در ساختارها گرفتار دوگانگی هستیم. اما تعارف نداریم. تجدد با واقعیت انقلاب هم خوانی ندارد. این مسئله را شهیدآوینی اشاره نموده است. امام، «دیگری» ِ ما را تجدد می داند و در جلد دوم تحریر الوسیله اشاره می کند که اگر خوف تسلط دیگری بر اسلام را داشته باشید، بر شماست که مقاومت کنید و اگر دولت اسلامی در این مقاومت کنار شما نایستد شما باید مقابل دولت اسلامی هم بایستید.
شهرستانی افزود: باید توضیح دهیم که چرا در شرع امر به «واجب» یا «صلاح» یا نهی از «شر» یا «حرام» ذکر نشده بلکه امر به «معروف» و نهی از «منکر» آمده است. این عبارات در قرآن ذکر شده و می دانیم که در قرآن نمی توانیم کلمه ای را با دیگری عوض نماییم. بدین سبب این ها با هم فرق دارند. معروف همان خیر و صلاحی است که مورد پذیرش عامه مردم قرار دارد و منکر همان شر و فسادی است که در بین مردم به عنوان شر شناخته می شود. بدین سبب با نوعی امر اجتماعی شده که حتی جنبه زیباشناختی دارد روبه روییم. چونکه فرد باید آن معروف را پسندیده بداند. یعنی پیش از امر و نهی، پسندیدگی یا ناپسندی آن امر باید تبیین و پذیرفته شده باشد. بدین سبب در قضیه حجاب هم مسئله دو سطح دارد: سطح قانون حجاب، سطح دوم شیوه اعمال قانون به این صورت انتظامی بوسیله گشت ارشاد. در حقیقت شرع، صورت قانونی پیدا کرده و این قانون به پشتوانه امر شرعی درحال اجراست در صورتیکه دارد اصل مسئله را از حالت پسندیدگی و معروف اجتماعی خارج می کند و به ضد آن تبدیل می کند. این راه حل قانونی بی اثر است چون مقدماتش فراهم نیست و ما حجاب را به معروف مورد پذیرش جامعه تبدیل نکرده ایم.
جمشیدی در پاسخ به ایرادات مطروحه اظهار داشت: قانونی که برآیند هنجار عمومی نباشد اجرایش ممکن نیست اما من تصریح می کنم که موافق گشت ارشاد و حجاب الزامی ام چون ما نمی توانیم درباره ی احکام خدا با ادبیات هنجار صحبت نماییم. مسئله ما اجرای حکم خداست یا ذائقه سازی عمومی؟ هنجارزدگی، نوعی اومانیسم جمعی است. بعضی می گویند شرعی که مطابق عرف باشد، ملاک عمل است یعنی انتخاب جامعه حق می آفریند. اما درستش این است که سرچشمه ارزش و فعل اخلاقی، نه عرف است و نه هنجار. کسی که نگاه سکولار به ارزش ها دارد روزی هم می رسد که می گوید جامعه همجنس گرایی را می پذیرد و ما نباید مخالفت نماییم چون ارزش را مطلق نمی داند. اما در مقام عمل باید دید که شخص، عمل نمی کند یا اساساً به آن ارزش باور ندارد. غالب این هایی که حجاب را رعایت نمی کنند، هنجار را می دانند اما هنجارشکنی می کنند. به همین خاطر است که وقتی تذکر می دهی جواب می دهند که «برو اختلاس گر را بگیر!» درحقیقت ناخودآگاه می پذیرند که از جهت ارزشی، فعل بدحجابی در ردیف اختلاس مطرح است و برای همین هم هست که بی حجابی را نوعی اعتراض تلقی می کنند و احساس خط شکنی دارند. اما روشن است که «حد متوسط» حجاب برای قاطعیت جامعه، هنجار پذیرفته شده است.
او اضافه کرد: تلقی ضدهنجاری از حجاب برمبنای درک اجمالی است. در این تحلیل سهم میل و خواهش و گرایش درونی لحاظ نشده است. علامه جعفری جمله ای دارد که می گوید افعال مردم را «دلم می خواهد» هایشان شکل می دهد. بدین سبب تبرج و شهوت رانی، امراض اخلاقی هستند و علاج آنها در تغییر امیال درونی است. از همین جهت، وجدان اخلاقی مهم تر از معرفت عقلانی است. جامعه ریاکار، معتقد به ارزش هاست اما عامل به آنها نیست و ما هم باید به سراغ «مدیریت امیال» برویم چونکه معرفت اجمالی منجر به کنش و عمل نمی گردد. به نظرم ما گرفتار نفسانیت جمعی شده ایم.
شهرستانی در ادامه پاسخ داد: ما باید به هنجار در جامعه ارجاع دهیم و نمی توانیم یک طرف، مبنای مطلق ضد شرع را بگذاریم و در مقابلش، نگاه جامد به شرع. این نگاه اساساً خروج از فقه شیعی است. عرف همان چیزی است که عامه مردم معروف می دانند. این عرف هم قاعدتاً عرف متدینین است چون اساساً اگر عرف متدینان نبود که جمهوری اسلامی ای تشکیل نمی شد یا تابحال طومارش پیچیده شده بود. اما عرف عموم مردم، عرف مراجع عظام هم نیست. اگر قرار بود این دو عرف یکی باشد اصلاً نیازی به ارجاع به عرف عمومی نبود.
او اضافه کرد: سکولاریسم این است که هرچه عرف است پس خیر هم هست اما ما می گوئیم هرچه خیر است باید معروف هم بشود تا مبنای التزام جامعه قرار گیرد. میان حجاب عرفی و حجاب شرعی، تفاوت هست و آقای جمشیدی هم این را پذیرفتند. اما قانون مبنا را حجاب شرعی قرار داده و اگر قرار باشد بر آن اساس برخورد شود، چه یک تار موی خانم پیدا باشد که قسمتی از سر او، باید اعمال قانون شود. اما حتی خود مجریان قانون هم این فاصله را به رسمیت شناخته اند و حد عرفی حجاب را مبنا قرار داده اند.
شهرستانی با ذکر سوالی افزود: شما که می گوئید باید به سمت مدیریت امیال حرکت نماییم که عبارت درستی است، آیا گشت ارشاد، سازوکار مدیریت امیال است؟ باید توضیح دهیم که انبوه سازوکارهای دیگر ما برای مدیریت امیال چه کرده اند. از آن طرف بنیاد تعاون ناجا و سپاه، مال می سازد که فضای دیگری را تولید می کند که امیال را به سمت دیگری جهت می دهد، از آن طرف گشت ارشاد قرار می دهد. این پارادوکس است. بحث دوم این است که گشت ارشاد به مکانیزم فعال ضدحجاب و معروفیت آن، تبدیل گشته است. گشت ارشاد نه فقط سازوکار مدیریت امیال نیست بلکه به سازوکاری برای ایجاد تصویر منفور از حجاب تبدیل گشته است.
جمشیدی پرسید: باید تعیین نماییم که اگر مبنا عرف بود، حد بی حجابی کجا قرار می گیرد؟ گشت ارشاد و نیروی انتظامی مظلوم به حداقل ها بسنده کرده اما همه دارند تخطئه اش می کنند! مدیریت امیال و گفت و گو هم لازم است اما باید با برخی برخورد هم کرد. همه دنبال باور نیستند. خانم های متجاهری هستند که هیچ هراسی ندارند و راحت کشف حجاب می کنند.
شهرستانی در پاسخ اظهار داشت: تعیین عرف یک پاسخ ریاضیاتی و ابجکتیو ندارد اما عرف یک نقطه تعادلی دارد که همیشه روی آن می ماند. شما ممکنست به پوشش سنتی یک ناحیه ای در ایران مثل مازندران، کرمانشاه یا جاهای دیگر مراجعه کنید و آنرا خلاف حد شرعی بدانید در صورتیکه در عرف همان منطقه پوشش مناسبی شمرده می شود. گشت ارشاد شیوه نادرستی است اگر مطلوب ما ایجاد پسند و معروف نسبت به حجاب باشد. نکته بعد اینکه اصلاً اگر وسط خیابان یک فرد مجرم را که می خواهد با پای خودش به دادگاه برود، دستگیر کنید گرفتار اضطراب می شود چه رسد به بانوانی که جرم شان فقط بدحجابی است. سوم اینکه شما می دانید اتفاقاً با افرادی که در نوع واکنش، گستاخ تر هم هستند و مقاومت می کنند برخورد نمی گردد و بدین سبب گشت با افراد معمولی تر طرف می شود. تمام دعوای ما بر سر این شیوه است. البته نه خطاهای گشت ارشاد بلکه اصل خطاپذیر بودن این شیوه برخورد مسئله است. آن هم خطاپذیری در امری که هر یک خطای کوچکی می تواند برای تمام مسئله حجاب و امر به معروف و نهی از منکر گران تمام شود و آنها را ناپسند جلوه دهد.
categories & tags
In جشن, جشنواره, کادو, هدیه
By تولید, فرهنگ, مدرن, هنر