به گزارش صد کادو در نشست دانشگاه امام صادق (ع) در مورد معرفی و بررسی کتاب «دیپلماسی اقتصادی، روندها و چشم انداز منطقه ای و جهانی»، فرصتی پیش آمد که یکی از نویسندگان کتاب و وزیر امور خارجه پیشین ایران ضمن معرفی آن به بایسته های سیاست خارجی کشور و «پسا نظم نوین جهانی» بپردازند.
دانشگاه امام صادق (ع) روز اول خرداد ماه، میزبان نشستی به منظور معرفی و بررسی کتاب «دیپلماسی اقتصادی، روندها و چشم انداز منطقه ای و جهانی» بود. نخستین تالیف اندیشکده دیپلماسی اقتصادی دانشگاه امام صادق (ع) به قلم دکتر «سیدجلال دهقانی فیروزآبادی»، «رضا توکلی» و «امیرحسین عرب پور» به صورت مشترک از جانب دانشگاه این دانشگاه و شورای راهبردی روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران چاپ و انتشار یافته است.
در جریان این نشست ابتدا «منوچهر متکی» وزیر امور خارجی پیشین و سپس دکتر دهقانی فیروزآبادی از نویسندگان این کتاب به معرفی و بررسی آن پرداختند که خلاصه ای از آن در ادامه خواهد آمد؛
متکی: بدهکاری خارجی زنجیری به پای اقتصاد یک کشور است
متکی در بخشی از صحبت های خود به معرفی کتاب پرداخته و می گوید: این کتاب در دو بخش تعریف شده که در بخش اول به مبانی نظری در دو فصل می پردازد. حدودا همه دیدگاه های صاحب نظران مختلف و همینطور تعاریف متعدد دیپلماسی اقتصادی در این دو فصل گنجانده شده است.
معنای جدید دیپلماسی اقتصادی در تعریفی که در این کتاب آمده در واقع دیپلماسی اقتصادی «پسا نظم نوین جهانی» است. به این معنا که نظم نوین جهانی را بعنوان محصول طراحی فاتحان جنگ جهانی اول و دوم ذکر و بیان می کند، حالا در یک دوره جدیدی قرار داریم که نظم جدیدی درحال شکل گیری است.
بخش های دیگری از سخنان متکی به شرح ذیل است:
نکته خاص برجسته این است که در همه بخش های آن و در فصل های مختلف نقادی نسبت به وضعیت موجود وجود دارد و این بسیار با ارزش است. سطوح دیپلماسی در این کتاب شرح داده شده که شامل دیپلماسی یک جانبه، دو جانبه، چندجانبه منطقه ای و بین المللی است.
جهان نیازمند نظم نوینی است که در اصطلاح به آن پسا نظم جهانی می گویند در سطح دیپلماسی یک جانبه اقتصادی در این کتاب توضیح داده شده که وقتی می گوییم دیپلماسی یعنی اقدامی که در جهت منافع حداقل دو کشور صورت گیرد اما اتفاقاتی در این راه رخ می دهد که این اقدام فقط برای منافع یک کشور صورت می گیرد. در کتاب مثال حذف پشتوانه طلا از دلار آمریکا آورده شده که در آن پشتوانه طلا طبق تصمیم یکجانبه آمریکا از دلار حذف می شود چونکه منافع فقط آمریکا در این تصمیم نهفته است.
یکی دیگر از مثال ها تحریم های یکجانبه آمریکا است که مصداق بارز نقض حقوق بشر به حساب می آید به این علت که یک کشور کوچک در جایگاهی نیست که بتواند آمریکا را تحریم کند و ازاین رو این اقدام ظالمانه باید تغییر کند. این نگاهی جدید است و در این کتاب آنچه که در جهان جاری و ساری بوده بیان شده و به حد لزوم نقدهایی هم صورت گرفته است. به عقیده من باید در آینده نظم جدیدی که در این کتاب به آن پرداخته شده و نقاط عطف از آنرا ترسیم و با نگاه بیشتر نقادانه به آن پرداخت تا این مسیر شروع جدیدی برای نقدی همه جانبه باشد.
در این کتاب بنیان های نظری دیپلماسی اقتصادی در جهان کنونی در ۸ محور تجارت آزاد، رژیم های بین المللی، جهانی شدن، وابستگی متقابل، تفکر معنایی در مفهوم قدرت، نظم کنونی جهان و انقلاب های فناورانه بیان شده است.
در فصل دوم کتاب مفهوم شناسی دیپلماسی اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. در این اثر وقتی که درباره نظم کنونی جهان صحبت می شود ما درحال فاصله گذاشتن میان نظم کنونی و نظم پیشین هستیم. به این معنا که جهان نیازمند نظم نوینی است که در اصطلاح به آن پسا نظم جهانی می گویند.
در این نوشتار همینطور انواع دیپلماسی در حوزه اقتصادی مطرح شده؛ دیپلماسی عام، دیپلماسی تجاری و دیپلماسی شرکتی یا کسب و کار از انواع دیپلماسی اقتصادی محسوب می شوند که در این کتاب به آن پرداخته شده است.
همچنین در بخش دیگری از این اثر به بازیگران حوزه دیپلماسی اقتصادی اشاره شده است. بسیاری نقدهای موجود را میتوان در این بخش گنجاند. در گذشته عقیده بر سلطه کامل دولت بر مجاری اقتصادی وجود داشت اما اینک حدودا همه کشورها به این نتیجه رسیده اند که چنین راهکاری اشتباه است. در اغلب کشورها به صورت معمول ۲۰ درصد از حوزه های زیرساختی کلان کشور در اختیار دولت قرار دارد و ۸۰ درصد در بخش خصوصی قرار گرفته است اما در ایران این قاعده برعکس است.
بدهکاری خارجی زنجیری به پای اقتصاد یک کشور است. البته بعضی از کارشناسان با این رخداد موافقند و اعتقاد دارند که باید برای ایجاد تحول اقتصادی، رونق بازار و تحول در تجارت کشور، بدهی خارجی وجود داشته باشد اما باید دانست که این بدهی حد و اندازه دارد که اگر از یک نسبت معین بیشتر شود، کشور در بزنگاه ها گرفتار مشکلاتی خواهد شدشایان ذکر است که بخش بسیار ناموفق اقتصاد در دستان دولت قرار دارد. جالب است که بزرگان ایران از اوایل انقلاب تابحال به صورت مرتب بیان می کنند که دولت تاجر، کشاورز و تاجر و… خوبی نیست. اگر از اول انقلاب هر سال دو درصد از اقتصاد به بخش خصوصی تحویل داده می شد، حالا ۸۰ درصد از اقتصاد ایران خصوصی بود. چرایی این وضعیت قابل غیرقابل دفاع و ناهنجار کاملا آشکار و روشن است؛ مدیریت های ناکارآمد و بی انتها دولت که در بخش های مختلف اقتصاد صورت می گیرد. قوه مقننه، مجریه، موسسات تنظیمی، بازیگران بین دولتی، بخش خصوصی و ابزارهای دیپلماسی اقتصادی، همگی حوزه هایی هستند که در بخش دوم این کتاب به آن پرداخته شده است.
در بخش دوم کتاب، تجربه های کشورهای منتخب هم مطرح و در مورد آن پژوهش شده که در ارتباط با دو کشور منتخب چین و ترکیه است.
ترکیه بعنوان یک کشور اسلامی با وضعیت سخت اقتصادی که توانست تحولاتی در دیپلماسی اقتصادی خود ایجاد نماید، همیشه بعنوان مثال مورد استفاده قرار گرفته است. در این مقایسه یک نکته ظریف وجود دارد. بدهکاری خارجی زنجیری به پای اقتصاد یک کشور است. البته بعضی از کارشناسان با این رخداد موافقند و اعتقاد دارند که باید برای ایجاد تحول اقتصادی، رونق بازار و تحول در تجارت کشور، بدهی خارجی وجود داشته باشد اما باید دانست که این بدهی حد و اندازه دارد که اگر از یک نسبت معین بیشتر شود، کشور در بزنگاه ها گرفتار مشکلاتی خواهد شد. زمانی که مسؤلان بخواهند در حوزه سیاسی در حوزه امنیتی، منطقه ای، مسئله افغانستان یا بیداری اسلامی و غیره نقش آفرینی کنند، کشورهای طلبکار در تصمیم گیری های آن تأثیر گذاشته و حد و اندازه دخالت را برای وی تعیین می کنند.
بنابراین از جایی به بعد مشاهده می کنید، ترکیه ای که روزی به شکلی هم پیمان ایران و حامی نهضت های اسلامی در کشورهای عربی بود، تبدیل به متحد آمریکا در سرکوبی نهضت ها می شود. دلیل آن بدهکاری های خارجی ترکیه است.
فرق چین و ترکیه این است که ترکیه بدهکاری خارجی بسیار بالایی دارد که تنها در یک فاصله دو ماهه ۱۲ میلیارد دلار به آن اضافه شده است اما چین هزاران میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد. ازاین رو اقتصاد چین، آمریکا را می لرزاند و واشنگتن تصمیم دارد مرکز ثقل سیاست خارجی خویش را برای مهار چین به شرق آسیا و شرق دور منتقل کند.
امروز باوجود تفاوت های داخلی که جمهوری خواهان و دموکرات ها در امریکا با یکدیگر دارند اما در این که چین را باید مهارکننده مانند دو لبه یک قیچی عمل می کنند. در این کتاب بیان شده که موفقیت چین حاصل سیاست هایی است که از سال ۱۹۷۸ در پیش گرفت؛ مسیری که راه جدید و حوزه جدیدی از اقتصاد را برای این کشور به ارمغان آورد.
در جمع بندی این دو مثال هم حوزه هایی که چین و ترکیه توانسته اند تحول ایجاد کنند و ساختارهای جدیدی که به وجود آوردند، آمده است. ایجاد مناطق آزاد تجاری و انعقاد موافقتنامه های تجارت آزاد با هدف بهبود تجارت خارجی، جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در سایر کشورهای جهان از کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه تا کشورهای توسعه نیافته همچون راهبردهای دیپلماسی اقتصادی چین است که در این کتاب ذکر شده و الگویی به حساب می آید که دیگر کشورهای جهان می توانند از آن استفاده کنند.
مهمترین جراحی در اقتصاد کشور ما این است که یاد بگیریم صادرات محور باشیم، همیشه وارد کننده بودیم. در این کتاب تاکید شده که باید در حوزه انتقال فناوری و تکنولوژی اقداماتی صورت گیرد، بهبود تصویر کشور در جامعه جهانی هم یکی دیگر از موضوع هایی است که باید روی آن سرمایه گذاری کرد.
در ژاپن گروههای مختلف کشور شناسی وجود دارد و اگر یک شرکت ژاپنی بخواهد پروژه ای را در کشوری مثل ایران شروع کند، پروژه را ابتدا در اختیار ایران شناسان قرار می دهند تا تمام ریسک های سرمایه گذاری یا اجرای پروژه را بررسی کند
به عنوان مثال، جالب است بدانید که در ژاپن گروههای مختلف کشور شناسی وجود دارد و اگر یک شرکت ژاپنی بخواهد پروژه ای را در کشوری مثل ایران شروع کند، پروژه را ابتدا در اختیار ایران شناسان قرار می دهند تا تمام ریسک های سرمایه گذاری یا اجرای پروژه را بررسی نمایند تا در نهایت پیشنهاد دهند که آیا این سرمایه گذاری برای ژاپن مفید خواهد بود یا خیر.
در این کتاب برنامه هایی که چین برای پیشرفت هرچه بیشتر اقتصادی در نظر گرفته مانند کمک به کشورهای کمتر توسعه یافته، توسعه بخش گردشگری، احیای جاده ابریشم در دو حوزه خشکی و دریا هم مورد بررسی قرار گرفته است.
فیروزآبادی: با بحران اوکراین تغییر در نظام بین الملل تسریع شد
پس از متکی، دهقانی فیروزآبادی بعنوان نگارنده کتاب نکاتی را ارئه کرد و اظهار داشت: این حقیقت وجود دارد که در اغلب کشورهای جهان به صورت معمول گفته می شود که حوزه اجرایی و حوزه دانشگاه زبان یکدیگر را خیلی سخت متوجه می شوند. ازاین رو یکی از اقداماتی که بسیار اهمیت دارد، این است که این دو حوزه را به یکدیگر نزدیک نماییم و پلی زده شود تا این دو بخش زبان یکدیگر را بهتر متوجه شوند.
وی در سخنان خود موضوعات ذیل را مطرح کرد:
تصمیم اولیه این بود که مجموعه ای از کتاب ها تهیه شود که این اولین مورد از از یک مجموعه بوده و حرکت بعدی نشر کتابی با عنوان دیپلماسی اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران با نگاهی تطبیقی وسیع تر و در نهایت نقد وضع موجود است. بنابراین، نباید فقط به تبیین وضعیت موجود بسنده کرد، بلکه باید فراتر از آن رفت و به نقد شرایط پرداخت.
چگونگی تغییر نظم موجود یکی از اهداف پیش رو است. باآنکه اثبات گراها و رفتارگراها مخالف این هستند که بخش نظری و دانشگاه با مبحث تغییر و تجویز درگیر شود. آنان بیشتر اعتقاد دارند که بخش نظری بیشتر باید تبیین کند. البته این امر طبیعی است و کسانی که نظم موجود به نفع آنهاست، برای تغییر وضع، نظریه پردازی نمی کنند.
نظریه هایی که به تغییر نظم موجود تاکید دارند عموما به لحاظ گفتمان ایدئولوژیک در مقابل لیبرالیسم و وضعیت موجود قرار دارند. این امر طبیعی است که از نظریه پردازی ها برای وضعیت موجود استفاده گردد اما این که بپذیریم غیر از این مسیر راه دیگری وجود ندارد، مورد نقد است.
مخالفان اعتقاد دارند که علم باید بی طرف و خنثی باشد اما علم در ذات خود این گونه نیست. همه نظریه پردازی هایی که صورت گرفته و ما مصرف کننده آن هستیم، برای رسیدن به هدفی مطرح گردیده است. ازاین رو ضروریست که علاوه بر نقد آنها، دیدگاه خویش را هم عرضه دهیم و این جو حاکم بر محافل علمی را از بین ببریم که یک محقق، استاد دانشگاه یا نظریه پرداز نباید کاری به کاربرد نظریه ها در جامعه و نظام سیاسی داشته باشد.
درست است که استفاده از یافته ها و تجارب بشریت برای ما لازم است اما نمی توان کاملا بر مبنای تجارب زیسته دیگران زندگی کرد. چونکه که آن حاصل تجارب فکری یک تمدن و فرهنگ خاص است که شاید برای کشوری دیگر کاربرد نداشته باشد. بنابراین وجه انتقادی امری لازم است و باید در کتاب های بعدی به آن پرداخته شود. در کتاب پیش رو نظم موجود توضیح داده شده و در کتاب بعدی باید به این پرداخت گردد که آیا این نظم موجود ماندگار خواهد بود یا خیر. حدودا اغلب کارشناسان اعتقاد دارند که نظم موجود درحال تغییر است. آمریکا هم به این نتیجه رسیده و در تلاش است تا سرعت آنرا کم کند.
تاکنون نظم حاکم نظم بین المللی لیبرال بوده است، اما دستکم پس از تغییر به شکل کنونی نخواهد بود. حتی اگر این نظم لیبرال ادامه یابد هم از نوع آمریکایی آن نخواهد بود و احیانا از نوع چینی خواهد بود. نکته دیگر این که اصطلاحی با عنوان «جهانی زدایی» اخیرا مطرح گردیده است. این مورد بیان می کند که اقتصاد آزاد و بازار مبتنی بر لیبرالیسم درحال دگرگونی است.
حال چطور می توان خویش را با این تغییر سازگار کرد؟ در جواب باید گفت برای هر نظم، کارگزاران، بنیادها و ساختارهایی هم ایجاد خواهد شد. آمریکایی ها نظم اقتصادی لیبرالی خویش را جهانی کردند و بر مبنای آن کارگزاران، نهادها و رژیم هایی را ایجاد کردند. ازاین رو اگر هژمونی آمریکا درحال افول باشد آن مبانی و ساختارها هم درحال تغییر است. فراتر از نظم اقتصادی، نظام کلی بین المللی درحال تغییر است و این که ما شاهد ظهور یک نظام و روابط بین المللی پساغربی هستیم.
اینک نظام بین الملل به سمتی حرکت می کند که دو قطب ایجاد شود. حال این که چین به تنهایی یک قطب باشد یا چین و روسیه با یکدیگر یک بلوک اوراسیایی در مقابل غرب تشکیل دهند، هنوز مشخص نیست
با بحران اوکراین هم پیشبینی این است که این تغییر در نظام بین الملل تسریع شده باشد. اینک نظام بین الملل به سمتی حرکت می کند که دو قطب ایجاد شود. حال این که چین به تنهایی یک قطب باشد یا چین و روسیه با یکدیگر یک بلوک اوراسیایی در مقابل غرب تشکیل دهند، هنوز معلوم نیست. اگر نظم اقتصاد و کل نظام بین الملل درحال تغییر باشد، الگوهای متعارف و کتاب هایی که تا امروز برای دیپلماسی اقتصادی وجود داشته هم گرفتار تغییر و تحول می شود، چونکه این نظام بین الملل است که کشورها در قالب آن عمل می کنند.
نقد وضعیت موجود یک بخش است که باید به آن پرداخت و این که نظمی که درحال شکل گیری است چه خصوصیت ها و الزاماتی دارد فصل دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. ما می توانیم از تجاربی که تا امروز وجود داشته درس بگیریم اما در شرایط جدید بین المللی باید دید چه نوع دیپلماسی اقتصادی جوابگو است و آیا تعریف های سنتی و تعاریفی که تا به امروز استفاده شده، حالا کاربرد دارد یا خیر.
افزون بر آن، سیاست خارجی کشورها بخصوص ایران، هدف محور یا رسالت محور هم هستند. به این مفهوم که ایران علاوه بر این که برخی اهداف را در سیاست خارجی دنبال می کند، تکلیفی هم نسبت به آن دارد. اولین تکلیف این است که به این نظم بین المللی منتقد بوده و تمایل به اصلاح آن دارد. امکان دارد که در نظم موجود ما بتوانیم منافع خویش را به نحو احسن تأمین نماییم اما این مورد چقدر می تواند به رسالت جمهوری اسلامی کمک کند؟
بی شک هدف سیاست خارجی تأمین اهداف و منافع ملی است اما این مورد کافی نیست. درست است که بعضی از کشورها می توانند الگویی برای بعضی از اهداف باشند اما ایران به دنبال تبدیل شدن به یکی از این کشورها نیست و گستره دیدی فراتر دارد. ما وظیفه داریم تا علاوه بر تأمین منافع خود به تغییر نظم موجود هم جهت دهی دهیم و نمی توان تماشا کرد که دنیا به کدام طرف خواهد رفت و سپس خویش را با آن تطبیق داد.
مقام معظم رهبری هم در ششم اردیبهشت در جلسه ای که با دانشجویان داشتند، فرمودند که باید به بحران اوکراین عمیق تر نگاه کرد چونکه شاید یکی از پیشران هایی است که نظم بین المللی را تغییر می دهد. این مورد صحت دارد و جنگ اوکراین می تواند تغییر در نظام بین المللی را تسهیل و تسریع کند. البته چگونگی و روند آن تنها در رابطه با دیپلماسی اقتصادی نیست و موضوعات مختلفی در آن دخیل هستند. مباحث نظری گفته شده، مبانی و مقایسه ها همه برای این است که بدانیم نقش ایران در این نظام چیست؟ ما باید نظام روابط بین الملل را به خوبی بشناسیم، تهدیدات، فرصت ها و الزامات این نظام را درک کرده و در نهایت به این نکته برسیم که جمهوری اسلامی چگونه باید منافع، اهداف و آرمان های خویش را محقق کند.
باید دانست که تنها هدف و آرمان جمهوری اسلامی تولید ثروت نیست بلکه آرمان های دیگری هم در این نظام وجود دارد که باید محقق شود؛ بخصوص اگر بحث امنیت و قدرت هم مطرح شود.
categories & tags
In جشن, جشنواره, کادو, هدیه
By تولید, شركت, فرهنگ, فناوری