در مراسمی با حضور تعدادی از منتقدان و هنرمندان چاپ جدید کتاب «تنها در قاب» درباره زندگی و آثار کامران شیردل در خانه هنرمندان ایران رونمایی گردید.
به گزارش صد کادو به نقل از خبرگزاری ایرنا از خانه هنرمندان ایران، مراسم رونمایی از چاپ جدید کتاب تنها در قاب نوشته علیرضا ارواحی درباره کامران شیردل شامگاه پنجشنبه ۲۳ دی در سالن جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار گردید.
در ابتدای این مراسم بهشاد فرجی مجری برنامه توضیحاتی درباره این کتاب و سلسله نشست های وقت خوب که توسط نشر خوب برگزار می گردد و به دنبال چاپ دوم تنها در قاب به این کتاب در این نوبت اختصاص یافته، ارائه نمود.
در ادامه ویدیویی که توسط مجموعه «درنگ» درباره زندگی و زمانه کامران شیردل تهیه شده بود، پخش گردید.
یوریک کریم مسیحی، نویسنده، عکاس و منتقد هنری در ادامه روی سن رفت و اظهار داشت: من به دو نکته درباره آثار شیردل می پردازم؛ یکی عکس هایش و دیگری به صورت مشخص درباره فیلم اون شب که بارون اومد. در کتابی تصاویر او انتشار یافته است. تصاویر او نشان داده است دید بصری و فیلمسازی فوق العاده ای داشته و عکاسی برای او چرک نویس و ماده اولیه اثر بوده است. او به من گفت در پشت صندوق عقب یک پیکان می خواسته برای فیلم «صبح روز چهارم» تراولینگ معروفش را بگیرد و استاد نجات الهی هم در آن روز کشته شد و همه تصاویر ما از آن روز احیانا توسط شیردل ثبت شده است. وی در ماشین آغاز به عکاسی می کند و اگر نگاتیوهایش را به ترتیب کنار هم بچینیم و تبدیل به یک نما شود، یک تراولینگ طولانی از دقایق رخداد این حادثه داریم که نشان از درک و فهم عکاسانه کامران شیردل دارد.
وی افزود: او مستندسازی پایبند به راستگویی است و وقتی می خواهد در اون شب که بارون اومد درباره دروغ فیلم بسازد، اثرش مایه معمایی پلیسی دارد. این نخستین فیلم او است که از صراحت در آن فاصله می گیرد و موضع گیری مستقیم ندارد.
در ادامه دو ویدیو از گفته های ژان میشل فرودون سردبیر سابق کایه دو سینما و امیر نادری درباره کامران شیردل پخش گردید.
فرودون در آن بیان کرده بود: اگر قرار باشد درباره کامران شیردل حرفی بزنم، باید بگویم او مردی دارای مناعت طبع است و خاصیت هایش در کارهایش نمود دارد که البته به نظر من همین بخشی از توانمندی اوست. وی در مقام یکی از اهالی سینما کارهای بزرگی برای سینمای دنیا و ایران انجام داده است. فیلم «اون شب که بارون اومد» او چشمگیر و بسیار مهم است؛ برای طرح پرسش درباره سینما به سبک فلاهرتی است. وقتی ادامه فعالیت شیردل در مقام فیلمساز با دشواری انجام شد راه اندازی جشنواره ها بخش مهم دیگری از فعالیت هایش شد که تاثیر مهمی بر سینما داشته است.
امیر نادری نیز در پیام خود عنوان کرده بود: کامران شیردل به ما یاد داد چطور میتوان واقعا با دوربین نوشت و آنچه در قلب مان است با انگشت ها و حرکت دوربین دنبال کرد، هیچ لحظه ای را از دست نداد و این را در چند فیلم او بخصوص نخستین فیلمش درباره ندامتگاه زنان می توانیم ببینیم. من شانس این را داشتم که شاگرد او باشم و بسیار به من یاد داده است.
وی خطاب به شیردل اظهار داشته بود: فیلمهای تو می مانند و فرقی ندارد چه زمانی ساخته شده باشند بلکه راه جدیدی را باز می کنند. تو تمام هنرهای دیگر را بدون اصرار بر این کار به شکلی وارد فیلم هایت کرده ای.
ویدیوی بعدی به قول های کامران شیردل اختصاص داشت.
شیردل در این ویدیو بیان کرده بود: در زمستان ۴۴ به ایران برگشتم تا خانواده ام را ببینم و به اصطلاح پایم گیر کرد. پدرم فردی ملی بود و من با مسائل سیاسی عجین بودم و پا به پای او ایران را درنوردیدم. فردای روزی که رسیدم از سفارت ایتالیا به من پیشنهاد کاری برای ساخت اثر درباره یک شرکت اکتشاف نفتی ایتالیایی دادند. من آمده بودم ایران کار کنم اما ۱۷ سال بود از ایران دور بودم. یک شب با مدیر آن شرکت شام می خوردیم، به او گفتم من مستند نساخته ام، او با من قرادادی امضا کرد، در ایام بعد به من زنگ زد و به دفترش رفتم و دیدم نگران است و گفت همزمان با من آن شرکت با کارگردانی ایتالیایی نیز برای ساخت مستند صحبت کرده و او برناردو برتولوچی است. من گفتم او دوست من است و من کار را به برتولوچی منتقل کردم. او به تهران آمد و در هتل پالاس ماند، برتولوچی آن زمان کارگردان محبوبی بود اما به علت این که دو فیلم اول سیاه و سفیدش نفروخته بود باوجود این که از خانواده بزرگ فرهنگی بود، کنار گذاشته شده بود.
وی در ادامه اظهار داشته بود: من در سکوت کار او را می دیدم و بخصوص به لحاظ فنی دقت می کردم. برای اینکه به لابراتوار علاقه زیادی داشتم. همزمان با برتولوچی در تهران گردش می کردیم. کوره پزخانه ها و فقر تعجب آور آنجا را دیدم. من و برتولوچی هر دو شاگرد پازولینی بودیم و او چشم ما را به دنیا باز کرد. ما در دورانی فیلم ساختیم که چندان فستیوال و جایزه بردنی در کار نبود و این درد نسل امروز سینماگر است. ما در نهایت می خواستیم با فیلم هایمان جواب استادان خویش را بدهیم که آیا آنها کار ما را دوست خواهند داشت یا نه و برای جشنواره ها فیلم نمی ساختیم.
در ادامه برنامه بابک کریمی نویسنده و منتقد روی سن رفت و درباره کتاب تنها در قاب بیان نمود: در تحلیل هر کتاب باید دقت کنیم نسبت آن با اکنونیت ما چیست. سینمای نوین ایران پر از فراموش شدگان است و مساله اصلی این است چطور میتوان آنها را به متن آورد؟ تا از میراث شان صحبت نماییم.
کریمی افزود: درباره ساختار کتاب تنها در قاب که نقطه عطف آن است باید بگویم که چند مطلب درباره آن پس از چاپ نوشته شد و عده ای انتقاد کردند. اما بسیاری از کتاب ها قراردادی درون متنی دارند که خود به ما توضیح می دهد چطور باید آنها را بخوانیم. شالوده این بر عدد ۱۲ استوار است و بخش خودنوشت ۱۲ دوره زندگی شیردل را بررسی می کند. دو پیوست و ۱۲ مقاله و جستار دارد. هر کدام به منزله یک پلان هستند و به بخش اول ارجاع دارند و گفتار متن ۱۲ فیلم کامران شیردل نیز بخش دیگری از کتاب است که همگی دائم به هم ارجاع داده می شوند.
علیرضا ارواحی نویسنده کتاب تنها در قاب سخنران بعدی این مراسم بود. وی اظهار داشت: معضلی درباره کتاب های پرتره وجود دارد که در آن به یکسری گفت وگوهای شفاهی معمولاً اکتفا و آنها در ادامه ساختارمند شده و چاپ می شود. اما من در طول نگارش این کتاب متوجه شدم بسیاری از اطلاعات موجود درباره کامران شیردل به لحاظ تاریخی نادرست است. ازاین رو نگارش این کتاب بیشتر از سه سال وقت گرفت و صحت سنجی اطلاعات بخش مهمی از آن بود.
وی اضافه کرد: نیاز است در این نوع کتاب ها حتما نگاه پژوهشگرانه وجود داشته باشد.
ویدیویی از نوید پورمحمدرضا منتقد درباره این کتاب نیز بخش پایانی مراسم بود.
وی بیان داشت: در روز اولی که کتاب به دستم رسید بدون وقفه بخش خودنوشت را خواندم. در هفته های بعد مقالات تحلیلی را مرور کردم. بخش اول کتاب خودزندگینامه است و ما معمولاً این آثار را با تفصیل و جزئیات زیاد به یاد می آوریم. در واقع فرم کلاسیک خودزندگینامه ها از این قانون تبعیت می کند اما این بخش از کتاب تنها در قاب، شکل و شمایل مدرنی دارد و میتوان آنرا جستار خطاب کرد.
وی اضافه کرد: این بخش علت و معلولی حرکت نمی کند و همه جزئیات را مفصل برای مخاطب شرح نمی دهد. بیشتر از استراتژی سینمایی بهره می برد که شبیه بشکلی از تدوین است که با نئوریالیسم شروع شد و نامش تدوین گسسته است و گویی متناسب با سلیقه خود کامران شیردل.
پورمحمدرضا تصریح کرد: این روایت از همان ابتدا قراری با مخاطب می گذارد که زندگی راوی تا جایی با مخاطب مطرح می شود که نسبت و پیوندی با فیلمساز بودن و حرفه اش داشته باشد. البته نه به این معنا که صمیمیت و عاطفه ندارد. بلکه گزیده تر است.