بالای صفحه می نویسند: «لا حَول و لا قُوّة اِلا باللهِ العَلی العَظیم» و پایین ترش تاریخ تولد را درج می کنند. هر لحظه ویدیو و تصاویر زیبایی پُست می شود و دست به دست می چرخد.
به گزارش صد کادو به نقل از ایسنا، روزانه چندین و چند کودک متولد می شوند که پدر و مادر یا بعضاً خاله، دایی، عمو و عمّه شان به تبعیت از الگوهای مجازی، صفحه ای به نام آنها در اینستاگرام افتتاح می کنند. محتوای این صفحات چندان عجیب وغریب نیست؛ شرحِ مجملی است در قالب عکس و ویدیو، از رفتارهای کودکانه و شیرین زبانی های دلبندانِ خانوادهها. بچه های این روزها، بزرگانِ ناشناخته فردا، قبل از کسب هیچ هویت و درکی از دنیای وِب، بی اراده و بی دفاع، مورد هجوم انظار و قضاوت ها نشانده می شوند. نوزادانی که تنها دغدغه شان در زندگی شیر و خواب و پوشک است، چه نیازی دارند به لایک و فالوئر؟ چه نیازی دارند به بازدیدهای چندهزار نفری و تأیید و تبلیغِ دیگر کاربران؟
یکی از مادرانی که برای نوزاد یک ماهه اش صفحه اینستاگرام به وجود آورده است، درباره انگیزه اش می گوید: «چه اشکالی دارد که برای فرزندم شرایطی را فراهم کنم که بعدها مشهور شده و آینده اش تضمین شود؟» او مدعی است که داشتنِ صفحه در اینستاگرام از زمان نوزادی، و به صورتی دیده شدنِ فرزند مانند سرمایه گذاری برای اوست. این مادر معتقد می باشد سرمایه گذاریِ این چنینی کمک می نماید تا فرزند در آینده پشتوانه ای مالی و اجتماعی داشته باشد، استعدادهایش مورد تشویقِ جمعِ کثیری قرار بگیرد و شناخته شود.
دردِ فردای این کودکانِ بعدازاین تنها، شاید با آینده کوماری های مطرودِ سرزمینِ هیمالیا بیگانه نباشد. دخترکانی زیبا با گردن هایی کشیده از طایفه شاکیای نپال و چشمانی درشت و مشکی که از پسِ مژگان پُر و بلند، همچون خورشید شرق طلوع کرده باشد، با صدایی نرم و صاف و شانه هایی فَراخ که بعد از گذار از هفت خان رستم(!)، به مقام پرستش نائل می شوند!
کوماری های نپالی تقریباً از سه یا چهارسالگی تحت انواع آزمایش های ریز و درشت قرار می گیرند و بعد از طیِ طُرُقِ طویلِ کاندیداتوری و پس از تأیید صاحب نظران، بعنوان «الهه » برگزیده می شوند. کوماری ها در تمام سالیانِ پیشابلوغ در عبادتگاه محبوس اند و در طول سال، تنها برای چند مراسم مذهبی اجازه خروج از محل سکونت شان را، تنها به شرط جلوس در کجاوه ای بر روی شانه های کاهنان، پیدا می کنند. آنها نه حق دارند به مدرسه بروند، نه با همسالان خود ارتباطی داشته باشند؛ اما از آن جایی که در بر روی یک پاشنه نمی چرخد، تکاملی کاملاً طبیعی اوضاع را به نحوِ دیگری تغییر می دهد و این دخترکان با نخستین خونِ قاعدگی که از زهدان شان بتراود، از مقام الهگی هبوط پیدا می کنند و حداقل تا پنج سال از معبد به دشت و دمن و جنگل و کوه و غار، طرد می شوند تا طبیعت آنها را نابود کند. البته اگر بخت با آنها یار باشد، از این مهلکه جان به در می برند.
الف تا یاءِ قصّه کوماری های نپالی، این خدایگان مطرود سرزمین هیمالیا، درد است، اما آن چه بر سرِ آنها می آید، بی شباهت به فردای احتمالیِ «کودک-بلاگرها» نیست؛ بچه هایی که بی اختیار، برای نمایشِ هیچ، بزک می شوند، مقابل دوربین ها قرار می گیرند و مجبور به انجام دادنِ کارهایی می شوند که نباید!
برای مثال، مدّتی پیش، مادری با رنگ کردنِ موهای نوزاد چندماهه خود و انتشار تصاویر او، قصد داشت به شهرت زیادی برسد، اما با انتقاد شدید کاربران فضای مجازی روبه رو شد. یا خیلی از ستارگان پُرمخاطب اینستاگرام، کودکانی هستند که مانند بزرگسالان، ورزش های سنگین بدن و عضله سازی انجام می دهند. نمونه های دیگری هم وجود دارند که در حوزه مدلینگ فعالیت می نمایند و اصطلاحاً به کودکانی که دراین زمینه تولید محتوا می کنند، «مینی مدل» گفته می شود. پدرِ یکی از این کودکان می گوید: «من خودم پیشنهاد پیج زدن را به مادرِ بچه [همسرم] دادم. تابه حال هم خیلی هزینه کرده ایم که آمارمان برود بالا. به چندتا از اینفلوئنسرها سپردیم تا پیج مان را تبلیغ کنند. حالا درآمد صفحه ما خوب است و پشتوانه آینده دخترمان خواهد شد.» او درباره مشکلات احتمالی که پس از تأسیس این صفحه رخ داده، این طور تعریف می کند: «اوایل برای دخترم سخت بود، چون مدام مریض می شد و مخاطبان چشمش می زدند، ولی حالا دیگر بسیار کم تر شده. چندبار از ادامه فعالیت منصرف شدیم، اما هربار می دیدیم که دخترمان با وجود سنِ کمش، استعداد زیادی در حوزه مدلینگ دارد، حیف مان می آمد که بقیه را از دیدنش محروم کنیم!»
بچه ها زبان باز می کنند، نخستین کلمات شان را به زبان می آورند، در مقابل خیلی از اتفاقات واکنش های بامزه ای نشان می دهند، زمین می خورند، می ایستند، بازی می کنند، جملات جالبی می گویند و چه و چه؛ کودکان شیرین اند و طبیعتاً برای هر کدام از نزدیکان، این ملاحت و محبّت صدچندان است، اما ضبط تمام این لحظات و انتشار عمومی آن، برای والدین به صورتی منفعت بیشتری را به دنبال دارد. شاید انتشار تصاویر معمولیِ کودکان اتفاق عجیبی به نظر نرسد، اما اگر از زوایای مختلف ابعاد و بطن آنرا خوب وارسی نماییم، درمی یابیم که کودک از خودش اختیاری ندارد، ممکنست تصویری از او منتشر بشود که وی در آینده بفهمد که هیچ گاه دوست نداشته است. باید پذیرفت که کودکان اسباب بازیِ زنده بزرگ ترها نیستند و بالاخره روزی بزرگ شده و به انسان هایی کامل، با درک و درایتِ تکامل یافته تبدیل می شوند. بارها پیش آمده که افراد ویدیو یا عکسی از کودکان منتشر نموده اند که موجب شهرتِ سریع و بی اساس آنها شده؛ اتفاقی که لزوماً مثبت نیست و ممکنست شخصیت کودک را مورد تهدیدهای جدی قرار بدهد. طوری که کودکِ همیشه در مرکز توجه، پس از گذار از دوره تب وتاب، به حاشیه رانده می شود و مرکزیتِ توجه به کودک یا پدیده ای دیگر منتقل می شود. اما چه بر سر «رانده شده ها» خواهد آمد؟ آیا کوماری های افسرده دیگری ساخته می شوند؟
یحتمل اگر اهل پرسه زدن در وِب باشید، ویدیوهایی با محتوای شیرین زبانی، رقصیدن، آشپزی کردن، بازی کردن، رفتارها و حرکات جالب کودکانه را دیده اید، اما هیچ گاه سویه های تاریک آنها دیده نخواهند شد. خیلی از این کودکان که ویدئو های آنها در گذشته وایرال شده است، با مشکلات روحی و روانی بسیاری دست وپنجه نرم می کنند. جملات و کارهای آنها توسط خیل عظیمی از اطرافیان مورد تقلید یا دست اندازی قرار گرفته و موجبات تلخی را برای آنها ایجاد کرده است. بر همین اساس، در دسامبر سال ۲۰۱۷ طیِ دادگاهی که در ایتالیا برگزار شده بود، حکم جریمه ۱۰هزار یورویی به نفعِ فرزندان، برای والدینی که عکس کودکانِ زیر سن قانونی شان را منتشر می کنند، صادر شد. این تصمیم به ماده ۹۶ قانون حق مؤلف (کپی رایت) در کشور ایتالیا اشاره دارد که طبق آن منتشر کردن عکس از چهره افراد بدون گرفتن رضایت آنان، به جز در بعضی موارد استثنایی، ممنوع می باشد. همین طور به سبب ماده ۱۶ کنوانسیون ۱۹۸۹ حقوق کودک، حریم خصوصی کودکان هیچ گاه نباید شکسته شود یا به خطر بیفتد و کودکان در این موارد حق شکایت و طلب حقوق خودرا دارند. برای مثال، چند روز پیش خبری در خصوص شکایت فردی که تصویرِ کودکی اش بر روی یکی از آلبوم های موسیقی گروه مشهورِ آمریکایی «نیروانا» چاپ شده بود، در خبرگزاری ها منتشر گردید. این عکس بدنِ برهنه نوزادی را نشان میدهد که در آب استخر، به دنبال اسکناس دلار می رود. نام این کودک که حالا ۳۰ سال سن دارد، «اسپنسر الدن» است. او در این زمینه می گوید: «احساس می کنم تمام زندگی ام با جلد این آلبوم و موفقیت آن گرفتار بحران شده است.» الدن قبل تر، در سال ۲۰۱۶ و در گفت وگویی با مجلهی تایمز نیز به اختلال روند زندگی اش اشاره کرده و اظهار داشته بود: «از اینکه همه بدن برهنه من را دیده اند، احساس ناراحتی می کنم و حس می کنم حقوقم نقض شده و هویت واقعی و نامم برای همیشه با استثمار جنسی و تجاری که بعنوان یک کودک خردسال تجربه کرده، پیوند خورده و بر روند طبیعی زندگی ام تاثیر گذاشته است.»
شهرتِ مثبت یا منفیِ ناخواسته و بادآورده کودکان، زیستِ کودکانه آنها را تحت تاثیر قرار می دهد و شوربختانه ناآگاهیِ خانواده ها روزبه روز بر تعداد این کودکان می افزاید. «اینستاگرام» و «فیس بوک» دو شبکه اجتماعی هستند که بتازگی دست به اقداماتی در جهت پشتیبانی از حقوق کودکان زده اند. اینستاگرام یکی از محبوب ترین و رایج ترین شبکه های مجازی در میان افراد است که اخیراً و راستای شکایات بسیاری که مقابل آن صورت گرفته، بر احقاق حقوقِ افراد زیر ۱۸ سال تمرکز جدّی کرده است. سیاست جدید اینستاگرام در خصوص مسدودسازی یا محدودسازیِ حساب کاربران زیرِ سن قانونی می باشد که محتوای استفاده از لوازم آرایشی برای افراد زیر ۱۸ سال را ترویج می کنند. علاوه بر این محتوا، پست های تبلیغاتی مواد آرایشی نیز برای این افراد محدود شده است. فیسبوک نیز به تبعیت از اینستاگرام این قوانین را اجرا می کند. اما اگر قصد داشته باشیم این مسئله را در سطحِ ملّی مورد بررسی و تحقیق قرار دهیم، مثل روز روشن است که نخستین راه حل، بدترین راه حل خواهد بود و سیاست هایی مثلِ «فیلترینگ» و «حذف» تأثیری معکوس و منفی برجا خواهند گذاشت. شاید تنها چیزی که بتواند نجات دهنده باشد، درک توانایی کودک و تمرکز بر تبلور و شکوفایی این استعدادها است. در کودکی بذرها افشانده و کاشته می شوند تا در جوانی، شکوفایی و ثمر دادن حتمی شود. راستی خالقان «کچلیک»، «فعلاً خداحافظ»، «شیب» و… این روزها چه می کنند؟
categories & tags
In جشن, جشنواره, کادو, هدیه
By تولید, زیبایی, فضای مجازی, هزینه