به گزارش صد كادو كارگردان مستند جایی برای فرشته ها نیست ضمن تاكید بر نداشتن نگاه ابزاری نسبت به اعضای تیم ملی هاكی دختران، مضمون اصلی این مستند را امید توصیف كرد.
خبرگزاری مهر – گروه هنر- زهرا منصوری: «جایی برای فرشته ها نیست» عنوان مستندی به كارگردانی سام كلانتری و تهیه كنندگی مشترك محمد شكیبانیا و محسن شاه محمد میرآب است كه در سیزدهمین جشنواره فیلم «سینماحقیقت» رونمایی گردید و از طرف مخاطبان این جشنواره مورد استقبال ویژه ای هم قرار گرفت. دریافت تندیس بهترین مستند از نگاه مخاطبان جشنواره سیزدهم «سینما حقیقت» حاصل همین استقبال بود.
«جایی برای فرشته ها نیست» روایتی است از تلاش دختران تیم ملی هاكی ایران كه تصمیم دارند به رقم مشكلات پیش رو در یك تورنمنت بین المللی حضور پیدا كنند. سام كلانتری روایتی دراماتیك از این تلاش و مبارزه را در مستند خود به تصویر درآورده است.
این مستند اخیرا بعنوان یكی از ۱۰ مستند پذیرفته شده برای رقابت در بخش مستند سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر هم انتخاب شده است.
به همین بهانه ضمن نمایش این مستند در خبرگزاری مهر، گفتگویی با عوامل آن داشتیم. سام كلانتری، محمد شكیبانیا و محسن شاه محمد میرآب بعنوان كارگردان و تهیه كنندگان، كاوه صدقی بعنوان رئیس انجمن اسكیت هاكی فدراسیون اسكیت ایران و اعظم سنایی از دختران ورزشكار تیم ملی در این گفتگو همراه ما بودند.
بخش نخست گفتگو خبرگزاری مهر با عوامل مستند «جایی برای فرشته ها نیست» را در ادامه می خوانید؛
* آقای كلانتری پس از «مانكن های قلعه حسن خان» به سراغ «جایی برای فرشته ها نیست» رفتید كه كاملاً فضای متفاوتی دارد. چگونه به این تیم و ماجرای دغدغه این دختران رسیدید؟
سام كلانتری: ما دوست مشتركی داشتیم كه اتفاقاً از بازیكنان همین تیم بود. او یك روز از من دعوت كرد تا بروم و به بچه های اسكیت هاكی و آقای كاوه صدقی، رئیس انجمن اسكیت هاكی فدراسیون اسكیت سر بزنم. آن موقع من و كاوه، آقای كلانتری و آقای صدقی بودیم و هیچوقت همدیگر را ندیده بودیم. بدین سبب یك روز در مراسمی من با كاوه و بچه ها آشنا شدم.
در همان جا متوجه شدم یك فضای به شدت عجیب و دوستانه بین این بچه ها حكفرماست و حیف است كه این بچه ها و فعالیتشان دیده نشود. البته آن زمان هنوز هسته اصلی فیلم شكل نگرفته بود تا اینكه یك دفعه با دوست دیگری به نام سامان اللهیاری كه همان دكتر روانكاو فیلم است، گپ می زدم كه یك خط از قصه شكل گرفت. سپس من و كاوه به هم نزدیك تر شدیم، بعد از آن نیز چیزی حدود ۱۰ جلسه با هم داشتیم تا من مطمئن شدم كه اصلاً می خواهم این فیلم را بسازم و یا نه و در ادامه داستان فیلم آغاز شد.
كلانتری: «جایی برای فرشته ها نیست» با چند تغییر می توانست به فیلمی تبدیل گردد كه حضورهای موفقی در جشنواره های مختلف خارجی هم داشته باشد ولی ما چیزی را انتقال دادیم كه باور ما و بچه ها بود، درواقع آنچه كه در فیلم می بینید، از حال خوب بچه ها می آید محمد شكیبانیا: ما فیلم را در سال ۹۶ با ارائه طرح به مركز گسترش سینمای مستند و تجربی شروع كردیم. مركز در آن زمان علاقمند بود كه روی ۴۰ درصد از فیلم سرمایه گذاری و در مقابل مجوزها را تهیه نماید. ما كار را جلو بردیم، ولی خیلی زود به مشكلاتی خوردیم. یعنی گرفتار گرانی های سال ۹۷ شدیم. در همین زمان آقای میرآب به كمك ما آمدند و ما ۲ نفری توانستیم كارهای فیلم را جلو ببریم اما در میانه راه متوجه شدیم سفر بچه های هاكی به چین به تعویق افتاده است و فیلمبرداری ما متوقف گردید.
در آن زمان ما فكر می كردیم فیلمی كه در انتهای خود مسابقات نداشته باشد خیلی بی مزه می شود بدین سبب یا باید یك فیلم تاریك می ساختیم و در آن نشان می دادیم كه گروهی خیلی امیدوار هستند و تلاش می كنند، ولی در آخر به مسابقات نمی روند، یا فیلم را به شكلی دیگر روایت می كردیم اما قصد ما این بود كه یك فیلم امیدبخش بسازیم. بنا بر این زمانی كه معلوم شد بچه ها می خواهند به مسابقات كره بروند، فیلمبرداری ما شروع شد.
محسن شاه محمد میرآب: من حدود ۸ سال است كه به ایران برگشته ام. از شروع ورودم به ایران همیشه دوست داشتم در قسمت فرهنگی و هنری كاری انجام بدهم. بنا بر این یكی از دوستان در مركز گسترش سینمای مستند و تجربی من را به آقای كلانتری معرفی نمود و آقای كلانتری سپس سوژه فیلم را برای من بیان كرد. آن زمان به ۲ جهت دوست داشتم با این تیم همكاری كنم؛ یكی اینكه مسایل بانوان همیشه برایم اهمیت داشته و دوم اینكه محوریت این فیلم روی ورزش بود.
نكته جالب دیگری كه باید بگویم این است كه وقتی متوجه شدم فیلمبرداری متوقف شده است، به آقای كلانتری گفتم اتفاقاً این مساله خوب است چون كارهایی كه با سختی و موانع پیش بروند نتایج بهتری دارند و خوشبختانه این اتفاق هم افتاد.
* برخلاف مستندهای مشابهی كه درباره مشكلات و محرومیت ورزشكاران دیده بودیم، «جایی برای فرشته ها نیست» یك فیلم سرحال است، چرا این نحو روایت را انتخاب كردید؟
كلانتری: ما با تیمی پر از مشكل طرف بودیم اما نكته جالب این بود كه حال بچه های این تیم بد نبود. این مساله هم از كسانی كه تیم را اداره می كردند، نشات می گرفت. من آدم غرغرویی هستم ولی منفی باف نیستم د رواقع همیشه خیلی جدی و مثبت به اتفاقات آینده نگاه می كنم. بدین سبب دوست داشتم در فیلممان امید وجود داشته باشد؛ چیزی كه امروز كم داریم. ضمن اینكه دوست داشتم تلاش بچه ها و حال خوب آنها را به تصویر بكشم. البته این چیزی بود كه سرمربی آنها به بچه ها انتقال می داد و حیف بود به همان شكل ثبت نشود و ما به بهانه های مختلف آنرا جور دیگری ثبت نماییم.
«جایی برای فرشته ها نیست» با چند تغییر می توانست به فیلمی تبدیل گردد كه حضورهای موفقی در جشنواره های مختلف خارجی هم داشته باشد ولی ما چیزی را انتقال دادیم كه باور ما و بچه ها بود، درواقع آنچه كه در فیلم می بینید، از حال خوب بچه ها می آید.
* اما فكر نمی كنید فیلم مجموعه ای از تناقض ها هم هست؟ یعنی در صورتیكه در «جایی برای فرشته ها نیست» می خواهید بگویید این بچه ها مشكلات و محرومیت هایی دارند، ولی ما مصداقی از این مشكلات را نمی بینیم.
شكیبانیا: من موقع فیلمبرداری سر صحنه ها نبودم و داستان «جایی برای فرشته ها نیست» را از راش ها متوجه شدم. در این فیلم می بینیم كه توقع خانواده ها از دخترانشان این است كه عروس بشوند؛ این خودش یك فشار اجتماعی است كه هم اكنون در جامعه وجود دارد یعنی این فشار نه فقط به دختران این تیم بلكه به همه دختران وارد می شود.
شكیبانیا: یكی از این مشكلات این بود كه بچه ها اغلب یك دست لباس داشتند و اگر لباس هایشان خراب و چوب و لوازم آنها گرفتار لطمه می شد، به مشكل بزرگی می خوردند اما این ها روضه های تكراری بود كه ما نمی خواستیم خیلی به آنها ورود نماییم مساله كمبود امكانات هم در فیلم عنوان می شود اما بطور كلی هاكی ورزشی است كه نمی گردد اینگونه نشان داد كه گروهی در خرابه تمرین می كنند، بلكه می توانستیم موارد دیگر را نشان بدهیم؛ برای مثال فقط می شد این را نشان داد كه كنار راه آهن می دوند با این وجود كسی این مساله را یك محرومیت حساب نمی كند، ضمن اینكه می بینیم یكی از دختران با یك حامی یعنی همسرش در همین راه آهن ورزش می كند و این مساله روی محرومیت سایه می اندازد.
به طور كلی در این تیم اگر كاستی هم وجود داشته، در كنارش چیزی بوده كه آن كاستی را پوشانده است. برای مثال یكی از این مشكلات این بود كه بچه ها اغلب یك دست لباس داشتند و اگر لباس هایشان خراب و چوب و لوازم آنها گرفتار لطمه می شد، به مشكل بزرگی می خوردند اما این ها روضه های تكراری بود كه ما نمی خواستیم خیلی به آنها ورود نماییم. اصلاً بنا بر این است كه بعضی می گویند باید خیلی پولدار باشی تا وارد این ورزش شوی.
كلانتری: من فكر می كنم شما قانع نشده اید. محرومیت از نظر شما چیست؟ محرومیت به جز این است كه یك تیم ملی باید زجر بكشد و به دنبال پول باشد در صورتیكه حتی پول اعزام و هتل ندارد؟
* من فكر می كنم محرومیت همان چیزی است كه در باور عمومی وجود دارد و نمونه هایش را زیاد دیده ایم. اما از ابتدا تا انتهای این فیلم می بینیم كه بچه ها حمایت های زیادی از طرف خانواده های خود دارند تا به دنبال علاقه شان بروند. هاكی هم یك ورزش لاكچری محسوب می شود؛ پس حرف فیلم چیست؟
كاوه صدقی: من مستندساز نیستم ولی احساس می كنم اگر قرار بود گروه فیلمسازی به تك تك محرومیت ها و مشكلات بپردازند، جریان فیلم تغییر می كرد. از طرف دیگر زمان هم این اجازه را نمی داد. در این فیلم می بینیم یكی از دختران در كودكی برادر و پدرش را از دست داده است؛ همین مورد این برای خیلی ها یك محرومیت شمرده می شود. ضمن اینكه یكی پدر و مادرش فلج است، آن یكی می گوید چون ازدواج كرده است نمی تواند ورزش كند، آن یكی می گوید چون ازدواج نكرده حمایتگری ندارد و… بدین سبب همه این ها محرومیت شمرده می شود. بدین سبب اگر بخواهم مجموع مشكلات آنها را بیان كنم به حدی می شود كه قابل توصیف نیست.
نكته دیگر این است كه این بچه ها به جز خانواده هایشان، كس دیگری را در كنارشان ندارند اما در همین مملكت و همین فضایی كه مدام گفته می شود «ما نمی توانیم»، «نمی شود»، «نمی گذارند» بچه هایی زندگی می كنند كه می توانند از این موانع عبور كنند. درواقع چیزی كه موجب می شود محرومیت آنها دیده نشود عزم و حمایت خانواده هایشان است. ما در این فیلم می بینیم بچه هایی از شهر ری، ورامین و… برای تمرین می آیند چونكه پیام «جایی برای فرشته ها نیست» عزت نفس بچه ها، حمایت خانواده هایشان و مجاب كردن این والدین توسط فرزاندشان است.كاوه صدقی و محمد شكیبانیا
شكیبانیا: فكر می كنم «مشكلات» به نسبت «محرومیت» كلمه دقیق تری است چون مدلول محرومیت عمق پیدا كرده است. هم اكنون به كسی كه نان شب هم نداشته باشد واژه محرومیت اطلاق می شود كه طبعاً ادعای ما درباره تیم این نبود، بلكه می خواستیم بگوییم این بچه ها مشكلات زیادی در سر راه خود دارند. برای مثال فدراسیون بودجه ای ندارد كه به تیم دخترانش بدهد. هرچند در قسمتی از فیلم سرمربی می گوید «بروم و ببینم بدبختی های امروزم را چگونه جمع می كنم» ولی ما هم می دانیم بدبختی های یك سرمربی با بدبختی ها پدری كه باید نان شب دربیاورد متفاوت می باشد. درواقع هر ۲ بدبختی تلقی می شوند ولی جنس آنها فرق می كند. بدین سبب فیلم ما درباره «مشكلاتی» است كه این بچه ها دارند برای مثال بعنوان یك دختر اغلب مساله عدم اعتماد به نفس دارند، با اگر اعتماد به نفس هم داشته باشند، كسی كه بالای سر آن هاست مردی است كه حمایتشان نمی كند و آنها را جدی نمی گیرد.
سنایی: اگر قرار بود تمام مشكلات بازگو شود، «جایی برای فرشته ها نیست» برای كسانی كه می خواستند بدبختی خانم ها در ایران را ببینند، فیلم خیلی جذابی می شد ولی چیزی كه كسی با آن آشنا نیست، این است كه خانم ها در همین جامعه می توانند گام های بزرگی بردارند این بچه ها موقع رفتن به سفارت كره هم مشكل داشتند چون سفارت كره جواب تلفن آنها را نمی داد این در حالیست كه این تیم نماینده كشور ما بود. حتی وقتی بچه ها به سئول رسیده بودند به سبب تحریم ها و نداشتن تبادلات كاری، كسی نبود كه به آنها خوشامد بگوید؛ این ها مشكلاتی است كه برای این تیم به وجود آمد. البته ما می دانیم كه حتی تیم آقایان هم گرفتار همین موضوعات شدند، ولی باید بپذیریم كه خانم ها علاوه بر داشتن این مشكل، مشكلات دیگری هم دارند.
اعظم سنایی: ماجرا مربوط به خواستن و توانستن است. افرادی كه در «جایی برای فرشته ها نیست» دیده شدند، دقیقاً همان هایی بودند كه می خواستند و البته حمایت هم شدند. عده ای دیگر در كنار ما بودند كه یا واقعاً نمی خواستند یا همان حمایت ها را در زندگی خود نداشتند و از این اعزام جا ماندند. درواقع آنها نتوانستند آن بخش از هزینه هایی را كه خودشان باید تامین كنند، تقبل كنند یا حمایت پدر، همسر و… را نداشتند.
اگر قرار بود تمام این مشكلات بازگو شود، «جایی برای فرشته ها نیست» برای كسانی كه می خواستند بدبختی خانم ها در ایران را ببینند، فیلم خیلی جذابی می شد ولی همه با این قسمت از ماجرا آشنا هستند و چیزی كه كسی با آن آشنا نیست، این است كه خانم ها در همین جامعه با همه این محدودیت ها و سختی ها می توانند گام های بزرگی بردارند. من به این حجاب چه اعتقاد داشته باشم چه نداشته باشم آنرا محدودیت نمی دانم چون كاری به ورزش من ندارد، نه دست من را بسته و نه پای من را.
زمانی برای من محدودیت ایجاد می شود كه به من بگویند چون دختری نمی توانی. نكته مهم دیگر «جایی برای فرشته ها نیست» این است كه می بینم در این جامعه مردی وجود دارد كه به همسرش می گوید «من و تو یكی هستیم. تو می توانی». پدرها هم همین جمله را می گویند. بدین سبب این مستند به دنبال این بود كه بگوید ما در كنار همدیگر می توانیم كارهای بزرگی را انجام دهیم.اعظم سنایی و سام كلانتری
میراب: من آدم جدیدی در عرصه سینما هستم، اما می دانم كه در سینمای مستند هم دیدگاه ها و سلایق مختلف وجود دارد. این فیلم می توانست درباره بدبختی ها باشد و امیدی در آن وجود نداشته باشد. اما ما كوشیدیم امید را نشان دهیم. چون بچه ها نسبت به این ورزش عشق داشتند و ما هم می خواستیم قسمت های مثبت ماجرا را نشان دهیم.
كلانتری: به نظر شما چه چیزی باید در این فیلم دیده می شد تا محرومیت معنا پیدا می كرد؟
* ببینید فیلم با دیالوگ سرمربی شروع می شود كه می گوید یك تیم افسرده، بی پول و تنها داریم و در جایی صراحتاً از واژه «بدبختی» استفاده می نماید، تصور من این بود كه مقرر است در این فیلم با دنیایی از مشكلات این دختران ورزشكار مواجه شویم. هر كدام از واژه ها بار معنایی خودرا دارند كه می توانند به موضوعی شدت و ضعف بدهند. «محرومیت» و «بدبختی» در ذهن همه ما این شائبه را به وجود می آورد كه این تیم كمترین امكانت را برای رفتن به مسابقات بین المللی ندارند در صورتیكه در خلال فیلم می بینیم دغدغه خانواده این دختران چیزهای دیگری است. این همان تناقض هایی است كه من درباره اش صحبت می كنم…
كلانتری: از واژه «مدام» استفاده نكنید. این كلمات ترسناك هستند…
* بله می پذیرم. مدام نیست اما در بخش هایی از فیلم كه روح كلی فیلم را تشكیل می دهد، این موضع را می بینیم…
میرآب: شما این مساله را از دیدگاه خودتان عنوان می كنید. چون احتمالاً انتظار شما از قبل، از فیلم این بوده نه انتظار اكثریت مخاطبان…
* من بعنوان یك «مخاطب» كه برای نخستین بار «جایی برای فرشته ها نیست» را دیده، این مساله به ذهنم رسیده است. سخت نیست كه از دیگران بپرسید تا ببینید چنین تصوری برای آنها هم به وجود آمده است یا نه….
كلانتری: اصلاً در ابتدای فیلم آقای صدقی می گوید من خوشحالم كه مارینا بعنوان مربی به تیم اضافه می شود چون یك مربی قوی است. این نشان میدهد كه فیلم درباره یك امید حرف می زند.
صدقی: ضمن اینكه من در ابتدای فیلم می گویم یك تیم «بی كسِ تنهای بی پولِ افسرده» داریم از كلمه محرومیت یا بدبختی استفاده نمی كنم.
* این كلمات روایتگر چیست؟
كلانتری: به نظرم این ها بدبختی نیستند.
صدقی: من هم باید این توضیح را بدهم كه این تیم مربی فرانسوی را با رویكرد مسئولیت اجتماعی آورده است. من خیلی خوشحالم چون احساس می كنم از دل این فیلم می تواند ۱۰ فیلم دیگر بیرون بیاید و موجب شود ما بتوانیم بگوییم چگونه از این بدبختی ها رها شدیم. بله تیم ما افسرده بود و روانشناسی در امتداد مسئولیت اجتماعی خود در كنار تیم قرار گرفت. تیم ما بی پول بود از همین رو كمپینی برای آن به وجود آمد و پول جمع كردیم.
در همان سال زمینی كه خودمان ساخته بودیم از ما گرفتند ولی سوژه «جایی برای فرشته ها نیست» این نبود كه نشان دهیم چگونه زمین را پیدا كردیم اگر واقعاً به واسطه این فیلم همین سوال در جامعه ایجاد شود كه چگونه بر مشكلات غلبه كردیم، این فیلم كار خودرا انجام داده است. ضمن اینكه كارگردان در این فیلم به دنبال جریان دیگری بود و می خواست نشان بدهد كه با توجه به این مشكلات چگونه می شود با اتحاد و همدلی بر مشكلات غلبه كرد.
* در فیلم، روی زن بودن این ورزشكاران هم تكیه زیادی شده است در صورتیكه ما نشانه هایی از خانواده های سنتی و ضد زن را نمی بینیم. در عین حال می بینیم كه بچه ها پدران و همسران بسیار همراهی دارند، حتی مربی آنها هم یك مرد است كه به خوبی این ورزشكاران را حمایت می كند. چرا تا این حد روی این مساله تكیه كردید؟
كلانتری: كجا این تكیه اتفاق افتاده است؟ كجا مانیفست من این است؟ به ضرس قاطع می گویم اگر از زن بودن و دختر بودن این ها بهره برده ام تا یك بیانیه بدهم به من بگویید. اصلاً فیلم بر اساس این شكل گرفته است كه روی دختر بودن آنها تاكید نشود.
* ولی برآیند كلی فیلم همین است. اینكه در جایی یكی از دخترها می گوید من حجاب دارم و هنگامی كه در یكی از مسابقات بین المللی حضور داشتیم دختران تیم مقابل خیلی شیك و تمیز به بوفه آمده بودند و من روحیه ام را باختم یا اینكه در ابتدای فیلم تفاوت یك زن ایرانی با یك زن خارجی را هنگام آماده شدن برای خروج از خانه می بینیم. اینكه در قسمتی آقای صدقی خطاب به دختران می گوید می دانم این بدبختی هایی كه شما دارید تیم مقابل ندارد؛ همه این نمونه ها نشانه تكیه كردن فیلم روی جنسیت آن هاست.
كلانتری: فیلم مربوط به تیم دختران است، اما من آنها را ابزار نكردم…
شكیبانیا: البته ممكنست مخاطب همین فكر را كند. مخاطب در همین جامعه زندگی می كند اما می بیند این تیم در بعضی خاصیت ها استثناست. برای مثال بطور عام شوهرها تا این اندازه از فعالیت همسران خود حمایت نمی كنند. پدر و مادرها هم همین طور. در فیلم هم كاملاً معلوم است كه پدر و مادرها تا این حد حمایتگر نبوده اند بلكه به مرور زمان چنین شدند یعنی كوتاه آمدند و پذیرفتند.
شكیبانیا: من خودم را جای شما می گذارم و می گویم «عجب» فیلم درباره دخترانی است كه موفق شدند. این كلمه «عجب» نشان میدهد كه بطور معمول این اتفاق نمی افتد چون ما خودمان در بیرون می بینیم كه این افراد هزار مشكل دارند و موفق نمی شوند من خودم را جای شما می گذارم و می گویم «عجب» فیلم درباره دخترانی است كه موفق شدند. این كلمه «عجب» نشان میدهد كه بطور معمول این اتفاق نمی افتد چون ما خودمان در بیرون می بینیم كه این افراد هزار مشكل دارند و موفق نمی شوند. اما فیلم نمونه ای از افراد موفق را نشان میدهد. «جایی برای فرشته ها نیست» درباره آن بخش از دخترانی است كه اعزام می شوند.
برای مثال فیلم سینمایی «عرق سرد» درباره آن دخترانی بود كه جا می مانند. با این وجود هر چند قسمتی از دختران مشكل ویزا و اجازه همسر ندارند اما مشكلاتی مثل پول، لباس مناسب، كوله مناسب و… دارند ولی این مشكلات را حل كرده و رفته اند. ما خواستیم نشان بدهیم كه اگر پافشاری و پشتكار باشد گاهی می شود این مشكلات را حل كرد. می دانم كه می شود درباره بخش های دیگر از محرومیت فیلم ساخت ولی هدف ما چیز دیگری بود.
صدقی: من از كارگردان و تهیه كننده ممنونم كه دختران تیم من را قربانی فیلم خود نكردند. یعنی آنها را یك سری آدم های بدبخت نشان ندادند. در این فیلم آدم هایی را می بینیم كه در همین فضا به موفقیت رسیده اند كما اینكه ما ۱۰ نفری داشتیم كه ۵ نفر آنها جزو بازیكنان خوب بودند اما از این تیم درآمدند. بدین سبب «جایی برای فرشته ها نیست» می خواهد بگوید اگر به هر شكلی ماندی این را بدان كه انتهای این راه می تواند روشن باشد.
* یك بخش از سوژه این فیلم به فدراسیون اسكی مربوط می شود كه اتفاقاً می توانست مانع از همین مشكلاتی شود كه شما در «جایی برای فرشته ها نیست» به آن پرداختید. حداقلش این بود كه پول در اختیار بچه ها بگذارد تا به صرافت ایجاد كمپین نیفتند اما شما در این فیلم هیچ نقد و یا حتی طعنه ای را متوجه این فدراسیون نكرده اید، هیچ بخش از مشكلات را به آن معطوف نكردید. دلیل این محافظه كاری چه بود؟
كلانتری: واقعاً هدف ما این نبود كه به فدراسیون طعنه بزنیم و بگوییم شما پول نمی دهید. هدف ما این بود كه نشان بدهیم یك تعدادی توانستند پول جمع كنند. همین كافی است به جهت اینكه بفهمیم فدراسیون كاری نكرده است.
میرآب: در قسمتی از فیلم نشان می دهیم كه همه به دنبال پیدا كردن پول هستند همین سوژه نشان میدهد كه فدراسیون كاری نكرده است چونكه این افراد به صورت خودجوش به دنبال پول می گردند.
سنایی: فدراسیون باید كارهای زیادی انجام می داد كه نداد. با این وجود یك كار خوب انجام داد و آن این بود كه آقای صدقی را برای ما نگه داشت. آقای صدقی نماینده همان فدراسیون است در صورتیكه فدراسیون می تواند او را از این سمت بردارد. ایشان رئیس انجمن هاكی و سرمربی تیم ملی هستند و همه این جریانات از او آغاز می شود. من به شخصه به خاطر همین یك كار از فدراسیون تشكر می كنم.
من از فدراسیون به هیچ وجه دفاع نمی كنم ولی كار بزرگی كه كرد این بود كه آقای صدقی را برای ما نگه داشت تا ما كنار او بایستیم، بجنگیم و پول جمع نماییم چون می دانستم آقای صدقی می تواند نتایج را برای من تغییر بدهد.
ادامه دارد…
categories & tags
In جشن, جشنواره, کادو, هدیه
By جشن, جشنواره, سفر, فرهنگ