به گزارش صد كادو یك پیشكسوت مردم شناسی اظهار داشت: یلدا جشن بلندترین شب سال نیست، بلكه جشن تولد مهر است. بحث تاریخی و مردم شناسی یلدا هم از همدیگر قابل تفكیك نیست.
به گزارش صد كادو به نقل از ایسنا، محمد میر شكرایی در همایش ملی یلدا كه در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار شد، اظهار داشت: در تاریخ هیچ ملت و فرهنگی به اندازه فرهنگ ایرانی جشن و شادی وجود ندارد، ۱۲ جشن ماهیانه به مناسبت تقارن روز و ماه، شش جشن آفرینشی به مناسبت مراحل شش گانه آفرینش، چهار جشن فصلی به مناسبت سرآغاز هر فصل و جشن نوروز و دیگر جشن ها همواره در فرهنگ شادی ایرانی ها مورد توجه هستند.
وی ریشه همه جشن ها را برپایه اعتقاد و باورهای مردم دانست و با بیان این كه اساسا واژه جشن از نیایش گرفته می شود، تاریخ را بدون مردم بی مفهوم دانست و اظهار داشت: مردم شناسی علمی است كه به مطالعه فرهنگ می پردازد و فرهنگ چیزی جدای از تاریخ یك جامعه نیست.
این مردم شناس پیشكسوت با اشاره به اینكه فلات ایران به علت شرایط آب و هوایی جشن های فصلی چهارگانه دارد، اظهار داشت: ما ابتدای بهار، جشن نوروز، ابتدای تابستان، جشن تیرگان، ابتدای پاییز، جشن مهرگان و ابتدای زمستان جشن یلدا را داریم و جشن های مربوط به آریایی ها، جشن های دو فصلی و جشن های بهاره و زمستانی است.
حافظ در یلدای جامعه شهری و روستایی و فردوسی در یلدای جامعه عشایری ایران
بنا بر گزارش روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، علی رضا حسن زاده -رییس پژوهشكده مردم شناسی – نیز در سخنانی اظهار داشت: بنا به سنت قدیمی كه چند دهه قبل در دوره استاد محمدمیرشكرایی در این پژوهشكده شروع شده، هر سال این پژوهشكده، «یلدا» را جشن گرفته است، اما ظاهرا این همایش اولین همایش ملی علمی یلدا دست كم در میراث فرهنگی به شمار می آید.
او با بیان این كه آیین ها صلح و دوستی را در میان اقوام ایرانی پایدار ساخته اند، یلدا را تقدیس و ستایش زندگی و نوزایی دانست و اظهار داشت: حضور حافظ در جامعه شهری و روستایی ایران و حضور فردوسی در جامعه عشایری ایران بر سفره و خوان یلدا، پیوند شعر، آیین و هویت ملی اقوام ایرانی را نشان داده است.
وی با اشاره به اینكه یلدا آیینی تقویمی است كه معانی فلسفی و هستی شناختی چرخش و تغییر فصول و گذر زمان را بر مبنای جهان بینی انسان ایرانی نشان می دهد، اضافه كرد: یلدا مقارن با انقلاب زمستانی است تا اعتدال بهاری كه در نوروز متجلی می شود و میل به نوزایی، زایندگی، بركت و شكوفایی را در نزد اقوام ایرانی نشان دهد. اگر نماد نوزایی و شكفتگی و زندگی در آیین همزاد یلدا یعنی كریسمس درخت كاج است در یلدا میوه های ترِ زمستانی و خشك تابستانی (خشكبار) این مفهوم یعنی ستایش زندگی، نوزایی، بركت، شكوفایی و شادمانی را نشان می دهند.
او لامپ های روشن را در كریسمس، در نقش میوه ها و خشكبار توصیف كرد و افزود: از جانب دیگر آنها هم نماد تولد و زایش اند و هم نماد روشنایی یعنی همان نقشی كه انار بعنوان نماد زایش و روشنایی بازی می كنند.
وی یلدا را آیینه تنوع فرهنگی و همسبتگی ملی ایرانی ها دانست و اظهار داشت: این توان فرهنگی و فلسفی ایرانی ها در خلق نماد است كه انار را علاوه بر نماد روشنایی، نماد زایش و نماد وحدت و كثرت هم بر می گزینند.
حسن زاده فرهنگ یلدا را فرهنگی پویایی دانست و با بیان این كه این روزها در طراحی آویزه ها و تزیینات جدید، انار و خورشید با هم تركیب می شوند، اظهار نمود: آیین یلدا با قدرت به حوزه عمومی گره خورده و می توان از بازار یلدا كه قدرت و زیبایی آن مثل بازار نوروز و كریسمس است، یاد كرد.
به قول رئیس پژوهشكده مردم شناسی، یلدا مانند اغلب آیین های ایرانی از بازتولد یا باززایی یا همان “ریی برس” حكایت دارد، كه تنها یك تولد جسمانی نیست بلكه یك تولد فرهنگی، اخلاقی و انسانی است.
او با اشاره به اینكه از این لحاظ یلدا نقش و كاكردی چون نوروز اما با نمادپردازی متفاوت دارد، اضافه كرد: یلدا مانند سایر آیین های ایرانی آیینی «زیست سالار» یا مبتنی «بایوكراسی» است كه زندگی و مظاهر آنرا چون شادمانی ستایش می كند. جست وجوی روشنایی عنصر مهم دیگر در آیین یلدا است.
این مردم شناس با بیان این كه آیین ها صلح و دوستی را در میان اقوام ایرانی به صلح و دوستی پایدار تبدیل نموده است، یلدا را تقدیس و ستایش زندگی و نوزایی دانست و اظهار داشت: حضور حافظ در جامعه شهری و روستایی ایران و حضور فردوسی در جامعه عشایری ایران بر سفره و خوان یلدا، پیوند شعر آیین و هویت ملی اقوام ایرانی را نشان داده است.
حسن زاده با اشاره به این نكته كه در تمام سنت های تفسیری آیین یلدا، لزوما شب و روز در ستیز و جنگ با هم نیستند، بیان كرد: این آیین آیینی باستانی است اما لزوما آیینی زرتشتی نیست ازاین رو این آیین را نمی توان بر مبنای دوگانه گرایی زرتشتی یعنی برخورد خیر و شر تفسیر كرد.
رئیس پژوهشكده مردم شناسی با بیان این كه پارادیم نگرش زرتشتی در شعر فارسی بعنوان یك پارادیم قوی در بخشی از ادبیات فارسی از تقابل هجران و وصل صحبت كرده كه گاهی از برخورد خیر و شر صحبت می كند، افزود: این نوع نگاه به ادبیات روشنفكری عصر پهلوی و مفهوم زمستان و تقابل آن با بهار تبدیل گشته است: «زمستان هنجاری و بهاری احساسی یا برخورد پیری و جوانی»
اهمیت ادبیات كودك در انتقال فرهنگی
لیلا كفاش زاده – مسئول دفتر كودك و نوجوان مركز معرفی فرهنگی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری – هم در این با بیان مواردی در مورد اهمیت ادبیات كودك در انتقال فرهنگی، اسطوره ها را شناسنامه فرهنگی دانست و اضافه كرد: اساطیر نشان دهنده فرهنگ و نحوه تفكر مردمان در دوران های كهن است.
او با اشاره به اینكه اسطوره ها الگوی رفتار انسانی اند اضافه كرد: اسطوره تجسم احساسات آدمیان است بگونه ای ناخودآگاه برای تقلیل گرفتاری ها یا اعتراض به اموری كه برای ایشان نامطلوب است.
او علت مطالعه اساطیر را پی بردن به گوشه های تاریخ ساختارهای اجتماعی كهن و فهم و درك و شناخت بهتر رفتار و آداب یك اجتماع و شناخت ریشه ها دانست و به بیان تاثیر برخی عوامل بر انتقال فرهنگ فرهنگی نظیر انتقال مفاهیم فرهنگی با كمك قصه، صدای مادر یا مربی انتقال دهنده فرهنگ، نقش قصه ها در انتقال الگوی رفتاری، قصه و نمایش (نقش فرهنگ در الگوی رفتاری) و… اشاره نمود و به تشریح هر یك پرداخت.
categories & tags
In جشن, جشنواره, کادو, هدیه
By جشن, زیبایی, سفر, فرهنگ