صد كادو: فانتزی های اسپیلبرگ یك تیغ دولبه در ایندیانا جونز، ای تی و ژوراسیك پارك دارد؛ مسئله اصلی اینجاست كه نمی دانیم باید به این موقعیت بخندیم یا احساس رعب و وحشت را تجربه نماییم.
خبرگزاری مهر- گروه هنر- سیدسعید هاشم زاده: وقتی از فیلم هایی صحبت می نماییم كه مقرر است سینما را بعنوان سرگرمی برای مخاطبان مدنظر داشته باشد، سری فیلم های ژوراسیك را نمی توان نادیده گرفت.
ژوراسیك ها هم علمی تخیلی هستند، هم ماجراجویانه و هم اكشن، و تلفیق این ژانرها در یك اثر با سطح بالای كارگردانی و جلوه های ویژه همیشه كنجكاوی برانگیز بوده اند.
تاثیر اسپیلبرگ…
اگر نخستین سكانس سری ژوراسیك ها را به خاطر بیاوریم، می توان كارگردانی اسپیلبرگ را در موقعیت های ترسناك و رعب برانگیزی كه خلق می كند آنالیز نماییم. فضاسازی از یك سكوت و تداوم روند عادی یك موقعیت آغاز می شود، روندی كه هیچ مشكلی ندارد، نور كم است و موسیقی وجود ندارد. هیولا معرفی نمی گردد و برای تماشاگر پنهان می ماند.
همه چیز در یك آرامش می گذرد اما آرامشی در دل تاریكی. یك اشتباه رخ می دهد. اشتباهی در حمل و نقل، دری بسته نمی گردد یا باز می ماند، و این شروع ماجراست. شروع معرفی هیولا و باز رعب و وحشتی كه مخاطب باید در دل ماجراجویی كسب كند.
ساخت این سراشیبی میراثی است كه اسپیلبرگ برای سری فیلم های ژوراسیك به یادگار گذاشته است. میراثی كه با فیلم های ژانر ترسناك در هم تنیده شده و سپس رنگ و بوی ماجراجویانه گرفته است. رنگ و بوی فانتزی كه اسپیلبرگ به لحاظ كیفی نتوانسته بود در «ایندیانا جونز» بیافریند و خلق كند و در نقطه طلایی دیگری، قبل از ژوراسیك، در «ای تی» توانسته بود آنرا خلق كند و به این فرمول نائل شود. بویژه در فضاسازی به وسیله نور و تاریكی، به لحاظ معرفی نكردن هیولا و آنرا به مثابه یك تعلیق نگه داشتن.
دنیای ژوراسیك جدید باز همین عناصر را در فیلم خود داراست. یك آغاز رعب انگیز با معرفی نكردن هیولاها. یك فضاسازی كه در خود ردپای فانتزی های اسپیلبرگی را باز دارد. اما این فانتزی ها و حضور هیولاها چقدر توانسته است كیفیت لازم را داشته باشد؟!
چرا خوب؟ چرا بد؟ دیدگاه انتقادی؟
فانتزی های اسپیلبرگ یك تیغ دولبه در ایندیانا جونز، ای تی و ژوراسیك پارك دارد. مسئله اصلی اینجاست كه نمی دانیم باید به این موقعیت بخندیم یا احساس رعب و وحشت را تجربه نماییم. فصل آغازین فیلم همین است. هم لحن شوخی دارد و هم تجربه ترس. لحظه ای كه مرد توسط نردبان هلی كوپتر نجات پیدا می كند و ما خوشحال می شویم و در لحظه ای بعد یك هیولا او را می بلعد. یك تیغ دو لبه كه هم ترسناك بودن ماجرا را تمسخر می كند و هم آنرا مورد تایید قرار می دهد.
تعقیب و گریزهای اكشن در مجموعه فیلم های ژوراسیك و بویژه این فیلم باز به كل میان این دولبه حركت می كند؛ و باز مهم تر از عناصر بیرونی كه می بینیم، تم و مضمونی كه فیلم مد نظر دارد، مضمونی كه نمی دانیم آنرا جدی بگیریم یا باید به خاطرمان بیاید دنیای ژوراسیك یك فیلم است و بس.
فیلم تاكید بسیاری بر روی محیط زیست و دستكاری در آن دارد. مسئله ای كه به گزاره دست بردن در خلقت خداوند باز می رسد و با دو مانیفست آغازین و پایانی فیلم این تاكید بیشتر از پیش مورد اهمیت واقع می شود. تأكیدی كه شبه دینی، شبه علمی است و باز نمی توان یك سوی ماجرا را از دیگری تشخیص داد. اینكه فیلم و فیلمساز در نهایت علم و رسیدن به دانش ژنتیكی را نكوهش می كند یا تشویق و یا مسئله ای تردید برانگیز درباره محیط زیست را به فیلمی ماجراجویانه تزریق كرده و یا در مركزیتش قرار داده است. در كل این مانیفست ها بیشتر از پیش وصله ای نچسب به نظر می آید، كه می توان با دیدن بهترین سكانس فیلم كمی آنرا نادیده گرفت…
بهترین سكانس
جدا شدن از جزیره ژوراسیك و انفجار آن توسط آتشفشان سكانس هایی عظیم و هیجان انگیز را می سازد اما تصویری كه در این سكانس ما را تحت تاثیر قرار می دهد، تنهایی دایناسور بیژار و غول آسای گیاهخوار در بین گدازه هاست.
قهرمانان فیلم كه در آخرین لحظات توانسته اند سوار كشتی بشوند و نجات یابند از دور فریادهای این دایناسور تنها مانده را تماشا می كنند و می شنوند. این تنهایی سكانسی تأثیربرانگیز را می سازد كه می توان برای اولین بار در آن به حال یك دایناسور گریست! و آرام آرام محو شدن این هیكل درشت و عظیم در بین دود و آتش را با احساسی حزن انگیز تماشا كرد.
«دنیای ژوراسیك» با فروش یك میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلاری اش توانست جزو پرفروش های سال قبل باشد و باز تحسین منتقدان را نسبت به قسمت قبلی خود برانگیزد. ریچارد لاوسون كارگردانی این فیلم را نسبت به اثر قبلی مورد ستایش قرار می دهد و تراویس اندروز منتقد واشنگتن پست آنرا دارای داستانی ساده و قابل قبول می داند.
categories & tags
In جشن, جشنواره, کادو, هدیه
By فیلم, هنر