صد كادو: مردم می پرسند كه پسر فلان مسئول سابق یا فعلی به چه دلیل در خارج از كشور تحصیل می كند؟ چرا حجاب و سبك زندگی اش شباهتی با آنچه در كشور اعمال میگردد ندارد؟ از چه راهی متمول شده است؟ آیا از رانتی بهره برده است؟
به گزارش صد كادو به نقل از ایسنا، «انصاف نیوز» در ادامه نوشت: اما سوال اینجاست كه آیا مردم و ما بعنوان رسانه برای یافتن پاسخ این سوالات حق كنكاش در زندگی شخصی فرزندان مسئولان را داریم؟ مرز حریم خصوصی افراد و شفافیت كجاست؟
عباس عبدی، روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب و بیژن مقدم، مدیر مسئول سایت الف به این مسائل پرداخته اند. متن كامل این گفت وگو ها را در ادامه می خوانید:
عباس عبدی: این حق را برای فرزندان دیگران هم قائل باشند
در بازه های زمانی مختلف از طرف رسانه ها بحث فرزندان مسئولان فعلی یا سابق جمهوری اسلامی پررنگ شده است كه سبك زندگی متفاوتی از والدینشان را در پیش گرفته اند. دلیل اصلی این پرداختن ها چیست؟
دلیل اصلی این موضوع، ادعاهایی است كه به والدین این افراد منتسب میگردد. در واقع در این نوع افشاگری ها كاری به آن فرزندان ندارند؛ فرزندان خیلی از افراد همچنین زندگی می كنند؛ پدران و مادران شان هم امكان دارد به روش آنها زندگی كنند و یا اینكه اصلا سبكی كاملا متفاوت با آنها جهت زندگی داشته باشند. اما می بینیم كه به اینها كاری ندارند؛ دلیلش این است كه این افراد داعیه ای ندارند و اقدامی برای اجبار سبك زندگی خود به دیگران نمی كنند.
فرض كنید كسی در شورایی نشسته است كه دارد سیر تا پیاز سبك زندگی را برای همه تعیین می كند، و می خواهد مهندسی فرهنگی كند و باید و نبایدهایی برای مردم تعریف می كند، اگر فرزند خودش به نحو خیلی متفاوتی رفتار كند این پذیرفتنی نیست. درواقع این اتفاق نوعی رفتار غیرمسوولانه را نشان می دهد؛ اگر این فرد نمی تواند راجع به فرزند خودش چنین كاری را انجام دهد، به چه دلیل در مورد دیگران امر و نهی می كند؟! و مهم تر اینكه مقابل فرزندش هم چیزی نمی گوید و میان خودش با او مرزبندی نمی كند.
بنابراین اگر چنانچه این شعارها با رفتارهای برخی افراد همخوانی نداشته باشد، احداث ابهام می كند. درست مثل كسی كه داعیه ی طرفداری از مستضعفین را دارد درحالیكه خودش بسیار پولدار است، ریالی هم به كسی كمكی نمی كند و یا فرزندانش بسیار شیك هستند و سبك زندگی شان بسیار تجمل گرایانه است؛ و از همه بدتر اینكه سر در آخور رانت دارد، اینها باهم همخوانی ندارند.
از همه ی اینها گذشته فرض نماییم كه سبك زندگی فرزندان این افراد را رسانه ای كنند و نمایش دهند، آنها بیایند و بگویند اینها بچه های ما هستند، هیچ اشكالی ندارد و حقشان است كه این گونه باشند؛ اگر بگویند حقشان است كه اینگونه باشند در آن صورت باید این حق را برای فرزندان دیگران هم قائل باشند. اما اگر گفتند فرزند من حق ندارد، باید نشان دهند كه در مورد این گزاره شان چگونه برخورد می كنند؛ آیا همانطور كه در مورد فرزندان دیگران عمل می كنند مانع فرزند خودشان هم شده اند؟ نه آنكه بگویند اینها فتوشاپ است. این مسخره است.
مرز اخلاقی رسانه ها و مرز حیطه ی شخصی افراد برای پرداختن به این مسایل كجاست؟ آیا انتساب به یك مسوول این حق را به رسانه می دهد تا برای یافتن این سوال كه رانت و فسادی در زندگی اطرافیان او هست یا نه، در زندگی شخصی فرزندان و اطرافیان مسئولان كنكاش كنند؟
این مرزها را نمی توان به صورت دقیقی مشخص كرد. این موضوعی است كه باید در تجربه ی عملی آنرا مورد بحث قرار دهیم. اینكه در زندگی فرزندان و اطرافیان یك مسوول كنكاش كنند، اگر زندگی فرزندان و نزدیكان متاثر از زندگی آن فرد نیست، این مساله مطلقا غیر اخلاقی است؛ اما اگر زندگی اینها متاثر از موقعیت زندگی پدر و مادرشان است و درواقع به واسطه ی موقعیت آنها به یك جایگاهی رسیده اند یا عرفا چنین فهمیده می شود، خب طبیعی است كه آنها باید هزینه اش را بدهند.
یك نفر كه به زندان می رود زن و بچه اش متاثر می شوند، آیا می توانیم بگوییم زن و بچه اش چه گناهی كرده اند؟! نه، نمی توانیم بگوییم؛ او مرتكب جرمی شده، به زندان می اندازندش و یا اعدامش می كنند. خانواده اش نابود می شوند. آیا ما می توانیم بگوییم كه چرا به خانواده اش ظلم شده است؟! كسی به خانواده اش ظلم نمی كند بلكه به تبع رفتار مجرمانه با آن فرد است كه با وی برخوردی میگردد و رفتارهای آن مجرم است كه ظلم را به خانواده اش منتقل می كند.
بنابراین به نظرم بخشی از این تعیین حدود در حین گفت وگو و در بحث های مصداقی بهتر به نتیجه می رسد.
برخی از این افراد در داخل كشور هستند و حضورشان در مكان های مختلف و در موقعیت های مختلف بصورت كاملا شفاف بواسطه ی موقعیت پدران یا مادران صاحب سمتشان است، اما برخی دیگر كه رویه ای دیگر را انتخاب نموده اند و با كیلومترها فاصله از والدین شان زندگی متفاوتی را می گذرانند، از كجا می توان فهمید كه موقعیت فعلی آنها نتیجه ی استفاده ای نامشروع از موقعیت خانوادگی شان است؟ آیا اصلا چنین شفاف سازی هایی در رسانه ها در امتداد مبارزه با رانت و فسادزدایی و ویژه خواری است؟
پاسخ این پرسش را نمی توانیم به سادگی بفهمیم. سوال ابهام درستی را مطرح كره است، شاید یك نفر خودش انتخاب نموده و رفته است، از موقعیت پدر و مادرش هم استفاده یا سوء استفاده ای نكرده است؛ ضمن اینكه امكان دارد حتی مخالف پدر ومادرش هم باشد. البته ما هم حق نداریم كه از والدین و فرزندان بخواهیم كه باهم درگیر شوند، شاید باوجود اینكه مخالف یكدیگرند روابط عاطفی باهم دارند، دلیلی ندارد این گردنگیر وجود داشته باشد كه اینها كاملا شبیه به هم فكر كنند.
بنابراین این سوال، سوال كاملا بجایی است؛ این مساله را همانطور كه عرض كردم باید در عمل اجتماعی ملاحظه كرد. اصل را باید بر رعایت ملاحظات حقوق فرزندان و افراد گذاشت، مگر اینكه اطمینان نسبی در وجود تخلفی حاصل شود.
مشكل این است كه حالا میدان دار ماجرا شبكه های مجازی می باشند و رسانه های رسمی مرجعیت ندارند. این شبكه ها پاسخگو نیستند، دروغ و راست با هم خلط میگردد و این برای جامعه كلا خطرناك می باشد. دلیل اصلی اش هم این است كه رسانه های رسمی ما فاقد اعتبار و جایگاه و منزلت هستند.
راه حل برای نظام مند كردن شفافیت بدون شكسته شدن حریم شخصی افراد چیست؟
یك بخشی از این راهكار قانون است، قوانین باید در این قضیه صریح و روشن باشند. البته به شرطی كه قانون فقط روی كاغذ نباشد، بلكه اجرای درست و بی طرفانه ی آن هم وجود داشته باشد.
یك بخش دیگری از آن هم در تجربه است، در اینكه همیشه عده ای در این قضیه ضرر می كنند تردیدی نیست ولی به صورت عملی اگر رسانه های رسمی ما جایگاه بهتری پیدا كنند، آنها حتما مسولانه تر رفتار خواهند كرد، تا یك شبكه ی اجتماعی كه یك نفر می آید مشخص نیست چه می گوید و خبر را از كجا می آورد و به قول معروف دوغ و دوشاب را قاطی می كند و اعلام می كند.
بنابراین چاره، این دو موضوعی است كه عرض كردم.
بیژن مقدم: رییس جمهور حتی نمی تواند برود كنار رودخانه بنشیند
بیژن مقدم، مدیر مسوول سایت الف باز درباره ی دلایل پرداختن به سبك زندگی فرزندان مسئولان در رسانه ها و افكار عمومی، اظهار داشت: «به نظر من اتفاقی كه در حقیقت افتاده این است كه ما از شعارهای اولیه ی انقلاب فاصله گرفته ایم. مسولین رفته رفته رفتار و منش و سبك زندگی شان از شعارها و آرمان های انقلاب دور شده است و این یك واقعیت است، هرچند در مورد همه ی مسئولین صدق نمی كند اما این موارد تعداد اندكش هم زیاد است.
البته اینگونه نیست كه قبلا چنین مسایلی نبوده است؛ بوده اما احیانا محدودتر بوده و به رخ كشیده نمی شده. پس از تحولات در حوزه ی ارتباطات و رسانه این موارد برجسته سازی شده اند؛ بدین سبب طبیعی است كه الان حساسیت مردم نسبت به این مواردی كه قبلا ممكن بود حداكثر فقط بشنوند و در بیشتر موارد باخبر هم نمی شدند، بیشتر شده است.
نكته ی بعدی واقعیت هایی است كه در این بخش ها وجود دارد و آن استفاده ی رانتی از موقعیت و مسئولیت و قدرت است؛ این مساله هم در بخش هایی واقعیت دارد، قبل از این پنهان بوده اما هم اكنون آشكارتر شده است. مطالبات مردم هم تغییر كرده، نه تنها مطالبات مردم بلكه مطالبات خود حاكمیت هم تغییر كرده، یعنی در بخش هایی از حاكمیت هم با مطالبات مردم همراهی دارند. ما اگر كمی به عقب بازگردیم می بینیم كه بحث هایی با عنوان شفافیت و… مطرح نبوده است، الان بحث شفافیت را در همه ی عرصه ها داریم كه این هم چیز بد و منفی نیست، منتها نكته ای كه وجود دارد این است كه در این طرح مطالبات معمولا گرفتار افراط و تفریط های زیادی می شویم چون باب اش قبلا بسته بوده و بتازگی این باب باز شده است. فضای موجود رسانه ای یا فضای مجازی هم فرصت هایی را برای طرح مطالب راست و دروغ فراهم نموده است و این گونه نیست كه هرچه آنجا منتشر میگردد مطالب راست و واقعی باشد.
اینها بخشی از مقدماتی است كه در مورد این مساله می توان بیان نمود. شرایط اجتماعی، بیكاری، مشكلات اقتصادی و فاصله ای كه بین مردم و مسئولین از این حیث به وجود آمده، تمامی این موارد دامنه ی حساسیت ها را بالا برده است. بدین سبب مردم نسبت به استفاده از رانت ها و… این حساسیت ها را دارند.»
مقدم درباره ی روش های برخورد و پیشگیری از رانت كه سبب بی اعتمادی شده است، اظهار داشت: «بهترین روش این است كه این مسایل در قوانین ما مورد بازبینی قرار بگیرد و در آن مواردی كه خلاف حق است راه این نوع كارها بسته شود. شاید شما ۱۰-۱۵ سال قبل مساله ای به نام تعارض منافع نداشتید؛ به این معنا كه مثلا یك مدیری در بخش دولتی مشغول به كار باشد ضمن اینكه در بخش غیردولتی هم منافعی دارد و از آن بخش دولتی-مستقیم یا غیر مستقیم- به منافع بخش خصوصی خودش هم كمك می نماید.
مثلا مدیری داشتیم كه در حوزه ی دارویی مسئولیت داشت در حالیكه خودش یا اقوام درجه یك وی در حوزه ی دارو صاحب شركت هستند. در قیمت گذاری ها، تفاوت ها و رانت هایی را می توانستیم ببینیم. بدین سبب چنین مسایلی به صورت طبیعی رخ داده است.»
این فعال رسانه ای با اشاره به كمپین فرزندت كجاست و واكنش افكار عمومی به آن افزود: «آن افراط و تفریط، چه طبیعی و چه غیر طبیعی، حاصل چنین شرایطی است؛ مثلا از مسوولی سوال می كنند و حتی كمپینی براه افتاد كه «فرزندت كجاست؟»؛ پاسخ های متعددی به این پرسش داده شد، مثلا فلان آقای مسوول در پاسخ این سوال به جدی یا طنز می اظهار داشت: «فرزندم بیكار است» واكنشی كه در فضای مجازی و افكار عمومی احداث می شد این بود كه این مسوول یا دروغ می گوید و یا خیلی بی عرضه است! پدری كه نتواند برای فرزندش شغل درست كند به چه دردی می خورد؟!
از سوی دیگر اگر پدر می اظهار داشت كه فرزند من در بخش خصوصی كار می كند، نه در بخش دولتی؛ می گفتند كه بخش خصوصی پول و سرمایه می خواهد و این پول از كجا آمده؟ یعنی باز هم نمی پذیرفتند.
اگر مسوول می اظهار داشت كه فرزند من رفته درس خوانده است و تحصیلاتش را كامل كرده و در جایی دولتی مشغول می باشد، پاسخ می آمد كه این همان رانتی است كه ما می گوییم!
این پاسخ ها و واكنش ها نشان دهنده ی این بود كه مردم نسبت به مسئولین هم بی اعتمادند و هم رفتارهایی از سر افراط و تفریط دارند. بالاخره فرزندان مسئولین هم فرزندان همین كشور هستند و باید جایی كار بكنند.
گروهی دیگر از فرزندان مسئولین هم هستند كه اینها هم اكنون دارند به رخ كشیده می شوند. امكان دارد زوایای فكری و اعتقادی با والدین خود داشته باشند، كه این مساله در مسئولین كم نیست، یعنی بالاخره فرزندی رشد كرده و بزرگ شده و راه و سبك دیگری را جهت زندگی خودش انتخاب نموده است. حالا این پدر امكان دارد بیاید و بگوید كه من كلا از فرزندم برائت می جویم و هیچ ارتباطی به من ندارد، كه نمونه اش را در ماجرای آقای رامین و فرزندش دیدید؛ یا فرض كنید كه دختر خانمی ازدواج می كند، چند سال بعد همسرش تصمیم می گیرد كه به خارج از كشور برود و آنجا زندگی كند، این دیگر تحت اراده ی پدر آن دختر نبوده است، هم از نظر شرعی و هم از نظر قانونی.
بخشی از عكسهایی كه دارد منتشر میگردد از همین جنس است كه آقای مسوول چرا فرزند شما خارج از كشور است؟ خب آن فرزند ازدواج كرده و چنین تصمیمی به دلایل مختلف گرفته است و رفته، اگر از رانتی استفاده كرده، اگر از بیت المالی استفاده می نماید یا فرصت طلبی كرده است اینها همه اش غیرقانونی است؛ اما یك وقتی هم هست كه این طور نیست و دارد زندگی اش را می كند، در آن صورت دیگر ما چگونه می توانیم وارد این حوزه شویم؟! اتفاقا ما مطالبی از این دست هم داریم.»
وی درباره ی اینكه رسانه و افكار عمومی چگونه می توانند تشخیص دهند كه كدام یك از فرزندان مسئولین از رانتی بهره برده است یا نه، اظهار داشت: «در حال حاضر با عنایت به اینكه هرفردی كه گوشی هوشمندی در دست دارد و دسترسی به شبكه های مجازی دارد، خودرا یك رسانه می داند، می توانیم رسانه ها را به دو گروه تقسیم كنیم: رسانه های حرفه ای متعهد شناسنامه دار و دسته ی دوم رسانه های غیر حرفه ای غیر متعهد پنهان. الان در فضای مجازی تركیب همین ها است كه به یك خبری ضریبی می دهد.
وقتی تعهد نباشد طبعا پیگیری و راستی آزمایی یك خبر هم سخت میگردد. مسئولین هم باید واكنش نشان دهند و توضیح دهند. الان شرایط، شرایط سختی شده كه توضیحات آنها را می طلبد. اشكالی ندارد اگر كسی بیاید و بگوید كه من نسبتم با فرزندم اینگونه است و توضیحاتی دهد و بحث را ببندد. بالاخره این مساله هم جا می افتد و ما باید از این مرحله ی تفریطی كه در آن قرار داریم عبور نماییم.
بخشی از این مسایل هم حتما واقعیت دارد، به این بخش هم پاسخ دهند؛ اگر رانتی بوده است توضیح دهند. در همه ی موارد ادعای رانت نمی گردد، بعضی هم می گویند كه اصلا چرا فرزند فلانی رفته است خارج؟! خب آن مسوول بیاید و توضیح دهد. هیچ اشكالی پیش نمی آید و سوژه هم برای مردم روشن میگردد. اتفاقا همین ها را هم باید توضیح دهند.»
آقای مقدم اضافه كرد: «نكته ی دیگر این است كه آن فرزند نوعی هم آدمی است عاقل و بالغ كه تصمیم می گیرد سبك دیگری زندگی كند كه آن سبك امكان دارد الزاما در راه روش زندگی پدر نباشد. ما نمی توانیم پدر را نابود نماییم كه فرزندت فلان سبك زندگی را انتخاب نموده است. بحث این است كه می آیند و می گویند كه «آقای پدر كه شما می خواهی در جمهوری اسلامی فرهنگ مردم را درست كنی، ببینید كه فرزندتان در غرب چگونه لباس می پوشد یا چگونه زندگی می كند؟!» اینهاهمیشه بوده است. از پیامبران و ائمه و بزرگان فزندان ناخلف داشته اند تا روحانیونی كه امروز هستند و روز گذشته هم بوده اند. مگر ما كم داریم روحانیون بزرگی كه فرزندانشان از گروه منافقین بودند و اعدام شدند؟!
اینها آن بحث هایی است كه باید تمرین شود.»
وی با ذكر مثالی افزود: «نگاه كنید كه در آمریكا روسیه با همه ی ضوابطی كه وجود دارد اعلام می كنند كه مثلا آقای پوتین ۲۰ روز تشریف می برند تعطیلات زمستانی. همه ی عكس هایش هم منتشر می شود؛ اسكی رفته، شكار رفته، ورزش و تفریح و… رفته و همه ی اینها را منتشر می كند. یعنی افكار عمومی می پذیرد و می گوید این حق رییس جمهور ما است كه مثلا ۲۰ روز برای استراحت برود. آنجا این مساله را پذیرفته اند. الان رییس جمهور ما جایی بخواهد برود باید پنهان كند. این شرایط ما نتیجه ی همان افراط و تفریطی است كه عرض كردم، شاید هم خودمان این را دامن زدیم، الان رییس جمهور نمی تواند برود كنار یك رودخانه بنشیند، كمااینكه شما توچال را یادتان هست دیگر! این افراط و تفریط ها حتی امكان دارد مسئولان را به پنهان كاری های بیشتر هم مجبور كند تا آنجا كه حتی اگر حقی دارند هم نمی توانند از حقشان استفاده كنند.
البته مردم هم شرایط شان دشوار است و می گویند مثلا چرا در این شرایط ما رییس جمهور از این پایین رفته است بالای كوه. می خواهم بگویم كه اینها محصول همین بحث ها و افراط و تفریط هایی است كه خودمان هم گرفتارش هستیم و بری از این مسایل نیستیم. ما كه داریم حرف می زنیم نمی گوییم دیگران دچارند و ما نیستیم، نه! خود ما هم متاسفانه در همین داستان هستیم.»
مقدم در ادامه توضیح داد: «بنابراین باید تمرین شود و این بحث ها مطرح شود. شاید بعضی بگویند كه این مسایل از عوارض طبیعی شفافیت و مقابله با رانت و فساد است و ابتدائا امكان دارد كه گرفتار چنین سوءتعبیرها، افراط ها و تفریط هایی هم بشویم تا تعادلی برقرار شود، امكان دارد اینگونه باشد، اما به هر صورت برای رسیدن به این تعادل باید كمك كرد و در موردش حرف زد. كارشناس ها باید حرف بزنند تا مردم و ما رسانه ها به نقطه ی تعادلی برسیم. در غیر این صورت اختتام ندارد و جز اینكه مردم از نظر روحی گرفتار فرسایش شوند هم حاصلی ندارد.»
این فعال رسانه ای در پاسخ به اینكه «مواجهه ی رسانه ها با آقازاده هایی كه در داخل كشور هستند و روابطی نزدیك با والدین شان دارند و بروز و ظهورشان در جامعه به واسطه ی نسبت های فامیلی شان است را چگونه تحلیل می كند؟»، اظهار داشت: «به نظر من اینها تفاوتی با آن مواردی كه قبلا صحبت كردیم ندارند. همه ی اینها به سبب نسبتی كه با بزرگان خود دارند زیر ذره بین هستند، آنچه می ماند این است كه اینها باید ملاحظاتی داشته باشند.
چون ما فاقد معیارها ی سنجش لازم هستیم می توانیم همه ی این فرزندان را (چه ساكن داخل و چه خارج) باهم ببینیم و مردم هم همه ی اینها را باهم می بینند. یعنی اساسا این مرزها از بین رفته و تفكیك دقیقی بین اینها قایل نیستند. او به یك شكل دیگری در داخل كشور خودرا بروز می دهد كه شما به آن می گویید رانت، و برخی دیگر به شكل دیگری در خارج بروز می دهند كه می گویند این از رانت بهره برده و رفته آنجا و ضمن اینكه به فرهنگ داخلی و ایدئولوژی و راه و روش پدرش هم پشت پا زده است. تفاوتی میان اینها نیست.
البته بخش هایی از این مسایل هم امكان دارد درست نباشد و حتما از این موارد داریم كه درست نبوده. من مصداقی بحث نمی كنم، اما سوژه این است كه شرایط و فضای موجود ما برای پذیرفتن این بحث ها محیا است.»
مدیر مسوول سایت الف، درباره ی نقش رسانه ها و سیاست های اعمالی خارج از كشور در این مورد اظهار داشت: «به این نكته هم توجه كنید كه در طرح اقدام مقابل ایران در كاخ سفید اصلا تیم رسانه ای و پول گذاشته اند تا كل انقلاب را با استفاده از روش های این چنینی زیر سوال ببرند، این موارد انتشار یافته و چیز محرمانه ای نیست. آنجا تیم گذاشته اند كه بروید بگردید و هركدام از فرزندان مسئولین را كه اینجا هستند (بدون توجه به جزییات) اعلام كنید كه اینها اینجا دارند درس می خوانند و چه پولی از كجا آورده اند و اینگونه شبهاتی احداث می كنند. حالا این تیم یا دروغ منتشر می كند یا راستش را منتشر می كند، چون به واقعیت این مسایل هم دسترسی دارند و اینگونه نیست كه همه اش دروغ باشد.»
او همین طور دربار ه ی آسیبی كه رفتارهای فرزندان بعضی از مسئولین می زند، اظهار داشت: «موضوع دیگر رفتارهای برخی فرزندان مسئولین است كه كاملا غیر متعهدانه چیزی را به رخ می كشند. قبلا دیدیم كه فرزند كسی كه جایی سفیر بوده چه كرد، چه خودنمایی های جلفی انجام میگردد و چه تصاویری منتشر میگردد. اینها هم هست و به این پازلی كه دیگران در چارچوب دشمنی هاشان با انقلاب ساخته اند كمك می نماید.
ما الان با همه ی این مدلها روبرو می باشیم، هم رسانه هایی كه مرزها را درست نمی شناسند، هم رسانه هایی كه ماموریت دارند در مردم انزجار و تنفر نسبت به مسئولین و خانواده هاشان احداث كنند.
پس هم یك بخش خارجی دارد و كاملا مسلم است، در داخل هم دو جریان هست كه این كار را انجام می دهد؛ هم آن جریان بی تعهد و بی شناسنامه، بعلاوه ی آن چیزی كه در چارچوب رقابت های سیاسی اتفاق می افتد و در همه ی جریان ها هم وجود دارد. یك برگ این جریان رو می كند و یك برگ هم آن یكی.»
مقدم درانتها درباره ی راهكار برای حل این معضلات، اظهار داشت: «جلوی این مساله را كه نمی توان گرفت، شفافیت و مقابله با رانت و فساد را هم كه می گوییم خوب است، اما اینها زاییده هایی دارند كه وقتی دقت نشود تبدیل خواهد شد به این معضلاتی كه هم اكنون داریم. بدین سبب اصل شفافیت را باید بپذیریم، اگر هم مردم پرسشی داشتند پاسخ دهیم و رسانه ها هم كمی دقیق تر عمل كنند، بحث های كارشناسی شكل بگیرد و حریم خصوصی تعریف شود.
مثلا كسی كه خودش می آید در اینستاگرامش عكس می گذارد، بعد چطور می تواند ادعا كند كه این عكس خصوصی من بوده است؟! اصلا این حرف مدلول ندارد. فرد می گوید كه من در پیج خودم گذاشتم، خب هزار نفر می بینند و یك نفر هم منتشر می كند، حالا بگوید كه نامردی كرده اند. بالاخره مدلول ندارد كه آلبوم شخصی را بگذارید آنجا و بعد بگویید كه در فضای خصوصی گذاشته اید، فضای خصوصی یعنی آلبوم یا كامپیوتر شما در خانه. اما می بینیم كه خود اینها هم دارند به این مساله دامن می زنند و ذهن مردم را هم آشفته می كنند.»
categories & tags
In جشن, جشنواره, کادو, هدیه
By ارتباطات, شركت, فرهنگ, كامپیوتر